نشست علمی با موضوع واکاوی یک اشغال برگزار شد
به گزارش معاونت فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی دکتر ابوالفضل دلاوری بهعنوان اولین سخنران این نشست، انگیزه جلسه را مناقشات بر سر بازار آیی عکس کنفرانس تهران در چند هفته اخیر و انتشار آن در فضای عمومی و مجازی دانست و گفت: هدف ما بررسی رویدادی اشغال ایران در جنگ جهانی دوم است.
وی با آغاز شعری از اخوان ثالث با عنوان کاوه و اسکندر ادامه داد و گفت: شعر به فضای حاکم بر جامعه و سیاست ایران بهخصوص بعد از کودتای ۲۸ مرداد اشاره دارد.
دکتر دلاوری افزود: شعر اخوان ثالث به یک ویژگی در فرهنگ سیاسی ایران و یک ویژگی در ساختار سیاسی ایران اشاره دارد
وی از سقوط حاکمیت و نظام سیاسی از دوران حکومت نادر تا اسکندر خبر داد و گفت: سختسری نظام سیاسی و استیصال و انفعال نظام اجتماعی هنوز هم باقی است
دکتر ابوالفضل دلاوری خاطرنشان کرد: اسناد و مدارک مربوط به اشغال ایران از سوی روس و انگلیس منتشرنشده؛ و تنها اسناد و مدارک در دسترس، اسنادی است که در آلمان بوده است که این اسناد جانبداری خود را دارد اما میتواند برخی واقعیتهای نه چندان دور مربوط به این رویداد باشد.
وی از شروع جنگ جهانی دوم در سال ۹ شهریور ۱۳۱۸ بیطرفی ایران در این جنگ را ۱۰ شهریور ۱۳18 دانست و گفت: آلمانها و انگلیسیها از قبل در ایران بودند و روابط ایران و آلمان از سال ۱۳۱۴ رو به گسترش بود و این کشور از شریک سوم به شریک اول تبدیل شده بود.
ابوالفضل دلاوری دلیل را بر این دانست که آلمان از اقتصاد و صنعت ایران حمایت میکرد و گفت: رضاشاه این حمایت را از آمریکاییها میخواست و نسبت به حملات بیتوجه نبود.
وی با اشاره به اقدامات مختلف رضاشاه برای حساسیتزدایی گفت: در حمله آلمان به شوروی که در خرداد ۱۳۲۰ اتفاق افتاد، ایران علیرغم تمایل برخی از نیروهای دسته دوم سیاسی و اجتماعی که سیاست جنگ را به نفع آلمان میدیدند و خواستار شرکت در جنگ بودند، اما در جنگ بیطرفی را اعلام کردند.
دکتر افزود: دو هفته پس از حمله آلمان به شوروی در مسکو گفتوگوی بین سفیر انگلستان و استالین صورت میگیرد و تصمیم بر اشغال ایران گرفته میشود و این تنها راه کمک به شوروی بود.
وی با عنوان اینکه عملیات اشغال بهصورت پنهانی اتفاق افتاد گفت: ۴ هزار سرباز روسی و هزار تانک با ۴۰۹ هواپیما از سه جبهه شمال و ۱۹ هزار سرباز با ۵۰ تانک و ۱۸۰ هواپیما از جبهههای جنوبی و غربی در سحرگاه ۳ شهریور بهصورت همزمان به ایران حمله کردند و بهرغم میل رضاشاه با عدم آمادگی سربازان ایران روبرو شدند.
دکتر ابوالفضل دلاوری دلیل را این دانست که جلوگیری از حملات باعث کشتار بیشتری از نیروهای ایرانی میشد خاطرنشان کرد: تاریخ ما تاریخ دوری نیست و امکان بازآرایی داریم
وی در خاتمه ادامه داد: جامعه ایران جامعه ملی و جنبشی و پیوسته نبود درحالیکه جامعه هرجومرج و انفعالی بود، جامعه ایران جامعه قدرتمند نبود و بین دولتمردان داخلی و خارجی دستبهدست.
در ادامه دکتر سید رضا موسوی نیا بهعنوان دومین سخنران در تحلیل تاریخی قصد بررسی ساخت ضعیف قدرت در داخل ایران و هویت نیروی سوم در روابط با خود را داشت و گفت: نیروهای سوم نهتنها رهاوردی برای ایران نداشتند بلکه باعث ضعیف شدن آستانه امنیتی ایران نیز شدند که اکنون در حال تکرار الگوی نیروی سوم در روابط خودمان هستیم.
وی ادامه داد: حضور نیروی سوم برای روابط منافاتی ایجاد نمیکند اما نباید ویژگیهای تاریخی مجدد تکرار شود، چراکه با تثبیت قدرت نیروی سوم، قدرت استعماری پدید خواهد آمد.
وی با اشاره به اینکه آمریکا از جمله کشورهایی بود که نقش نیروی سوم را داشت گفت: کشور اتریش موفق نشد نقش نیروی سوم را داشته باشد اما همگی دارای یک الگوی مشترک بودند و هیچیک رهاوردی جز تهدید برای ایران نداشتند؛ اما دلیل متکی بودن ایران به کشورهای دیگر را ضعف قدرتهای داخلی بود.
دکتر موسوی نیا با عنوان اینکه اولین نیروی سوم انگلستان بود گفت: شاهعباس زمانی که درگیر خارج کردن پرتغالیها از خلیجفارس و درگیر با عثمانیها بود، قراردادی با کمپانی هند شرقی با عنوان فرمان ابریشم را امضا کرد که با این قرار داد امتیاز تجاری به این کمپانی را داد، اما در ازای این کار از کشتیهای این کمپانی استفاده کرد که در نهایت خود انگلیسیها، پنج سال بعد هرمز را که مهمترین جزیره بود آزاد کردند و پرتغالیها را از جنوب کشور ایران خارج کردند.
وی با اشاره به اینکه انگلستان بهعنوان یک نیروی امپریالیستی جانشین پرتغال نمیشد گفت: در دوران شاهعباس ایران در بعد نظامی و بعد تجاری قدرتمند بوده است.
دکتر سید رضا موسوی نیا گفت: در جنگ ایران و روس، فرانسه نقش نیروی سوم را داشت؛ به همین دلیل فرانسه با ایران قراردادی را امضا کرد. ایران تا حدودی بر تعهدات خود پایبند بود، اما زمانی که فرانسه متوجه شد که توازن قدرت در اروپا بشدت به نفع انگلستان است، با روسیه متعهد شد و به ایران پشت کرد.
وی در ادامه از تلاشهای امیرکبیر یادکرد و جنگ جهانی اول و دوم را بررسی کرد و گفت: در جنگ جهانی اول آلمان نقش نیروی سوم را داشت و در جنگ جهانی دوم کشور ایران علاقه شدیدی نسبت به آلمان داشت.
دکتر سید رضا موسوی نیا در خاتمه گفت: از دیرباز در روابط با قدرتهای بزرگ مشکل داشتیم و در حال حاضر نیز مشکل داریم.
وی افزود: تا زمانی که ساخت قدرت در داخل شکل نگیرد، این الگوی روابط با قدرت بزرگ چه نیروی سوم و چه سایر قدرتها تکرار پذیر خواهد بود.
دکتر حداد بهعنوان سومین سخنران در ابتدای سخنرانی گفت: اگر از تحلیل پوپری بخواهیم استفاده کنیم در موضوع شناخت سه جهان را میتوانیم از هم متمایز بکنیم؛ جهان عینیات یا جهان اول، جهان ذهنیات یا جهان دوم و جهان بین الاذهانیات یا جهان سوم.
وی افزود: مسلماً معنا متعلق به جهان دوم و سوم است و در جهان عینیات ما اساساً با چیزی به نام معنا رودررو نمیشویم. معنا در جایی هست که سوژۀ شناسها وجود دارند و در ذات خود معنا ندارند پس میتوانیم بگوییم که معنا کشف نمیشود بلکه خلق میشود؛ چه در خصوص جهان واقعیت مادی، چه در خصوص سه بعد مکان و یک بعد زمان و تنها در حضور سوژۀ شناسها است که معنا ممکن است و الا در نبود شناسنده همه مکانها و همه زمانها شبیه هم هستند و تفاوتی ندارند.
دکتر حداد بیان کرد: در واقع با بصیرتهایی که امثال پوپر و لاکاتوش برای ما در قرن بیستم ایجاد کردند، تقریباً امروز برای همه آشکار است که ساینس در عمل مشغول به کشف نیست مشغول خلق معنایی از واقعیت است که در عمل سودمند و کاربردی است و معرفت سایینتیفیک بیشتر از آنکه به منطق بیرونی معرفت استوار باشد به روانشناسی درونی معرفت متکی است؛ بنابراین گاهی میبینیم که یک فعل یا نماد مشابه در بسترها، فرهنگها و ایدئولوژیهای متفاوت، معانی متفاوت و گاه متعارضی هم دارند.
وی بیان داشت: حقیقت جوهری که قابلکشف باشد توسط سوژه انسانی وجود ندارد. حقایق توسط سوژههای انسانی برساخته میشوند و هیچ صدق بیرونی برای برتری یک حقیقت بر حقیقت دیگر وجود ندارد؛ پس ما در شناخت با جدال روایتها روبهرو هستیم روایتهایی که هیچ معیار بیرونی برای تأیید یا رد آنها وجود ندارد.
او همچنین اضافه کرد: در رابطه با نسبت بین جهان دوم و جهان سوم میتوان گفت پروژهها در موقعیت کنش معرفتی، به خلق ساختارهای معنایی میپردازند و در عین اینکه خودشان موضوع قواعد، همان ساختارهای معنایی قرار میگیرند. درواقع در مرحله بر سازی ساختارهای معنایی، احساسات و عواطف، برداشتها و معانی فردی، به احساسات و عواطف و برداشتها و معانی جمعی شکل میدهد و متقابلاً ساختارهای معنایی را هم شناختهای فردی قالببندی و قاعده سازی میکند. پس بنابراین معنای پدیدهها در ذات آنها نیستند چون اساساً نظارتی وجود ندارد.
وی اظهار داشت: عکس چیزی جز پریشانی جوهر روی کاغذ نیست و مانند هر پدیده دیگر لال است این نظام پردازشگر ذهنی و بین الاذهانی ما است که به آن معنا میدهد و آن را به سخن در میآورد.
دکتر حداد در ادامه عکس را از منظرهای گوناگون بررسی کرد و گفت: از منظر یک مورخ روابط بینالملل این عکس معنای متفاوت از غیر مورخین دارد. این عکس یادآور یک نقطه عطف در تاریخ روابط بینالملل است که در آن دو ابرقدرت جدید درواقع در آستانه یک نظم دوقطبی برخاستهاند و بریتانیا به حاشیه رفته است و ما میدانیم که بین مورخین روابط بینالملل، اتفاقنظر کاملی در مورد این زمینه وجود نداشته است.
همچنین از منظر یک حقوقدان بینالمللی این عکس احتمالاً یادآور نقطه عطفی در حقوق سازمانهای بینالمللی است. احتمالاً در این نشست و سلسله نشستهایی که به تأسیس ملل متحد انجامشده مذاکرات بنیادی در این زمینه صورت گرفته که بسیار مهم است.
برای یک روس ناسیونالیسم که ارزشهایش در حمایت از روسیه بزرگ و مقتدر است این عکس به او حس غرور ملی میدهد اما برای کسی که خانوادهاش در اردوگاههای کار اجباری سیبری یخ زده است و در یک خانوادهای زندگی کرده که در تمام حکومت شوروی زیر نظر بوده این عکس به او حس نفرت و ترس میدهد.
اگر بخواهیم از منظر یک ایرانی این عکس را بررسی کنیم بهعنوانمثال از نظر محمدرضا پهلوی این عکس بیانگر تحقیر در دوران ضعف، بیپناهی در مقابل دشمنان بزرگ که قصد بلعیدن کشور را داشتند و نیاز به حمایت توسط نیروی سوم یا همان آمریکا است. ولی از نظر یک ایرانی عادی یا غیر ویژه این عکس برمیگردد به تجربهای که آن ایرانی از دوران اشغال داشته است و آن تجربه است که به این عکس معنا میدهد.
روایت دکتر حداد از عکس این است که: علاقهمندان به روسیه و آنهایی که به واقعیتهای تاریخی اجتماعی رویکرد جوهر گرایانه دارند تلاش میکنند که بگویند این عکس شبیهسازیشده یک یادبود متعارف است و یا آن معنی را ندارد و یا یک خطای ساده از طرف آقای سفیر بوده است.
او بهعنوان یک کارشناس روابط بینالملل این ایده را نقد کرد و گفت: زبان دیپلماسی زبانی دقیق در نشانهها و نمادها است در دیپلماسی نهتنها انتخاب کلمات، بلکه لحن و فرکانس صدا، نوع نگاه کردن و لبخند زدن، شیوه دست دادن و... همگی دارای معنا هستند؛ همانطور که ورود و خروج دیپلماتها به جلسه و ترتیبشان و چیدمان صندلیها و... اهمیت دارد؛ بنابراین در نظام معنایی که همهچیز در آن دقیق است و به نمادها اهمیت داده میشود چنین رویدادی را نمیشود به یک خطای ساده تقلیل داد.
دلیل دیگر اینکه نیت فرستنده پیام در هر پیام به خود پیام برنمیگردد؛ این نیت در درون ساختار پیام بیان میشود و توسط گیرنده پیام معناکاوی و رمزگشایی میشود؛ بنابراین آن نیت را صرفاً در ساختار پیام و در تحلیل برداشت مخاطب از پیام میشود معناکاوی کرد. گیرندگان پیام هم متناسب با زمینهای که در آن نیز زیست میکند در قالب نظام پردازش معانی که در بین الاجهان جمعی خودشان دارند پیام را تفسیر و روایت میکنند. از طرف دیگر هر پیامی میتواند طیفی از مخاطبان را در بر بگیرد و برای طیف متنوع معانی متفاوتی را نیز به همراه داشته باشد
وی افزود: اگر عکس را از پس زمینه تاریخی آن برداریم در پس زمینه سیاسی امروز نشانهشناسی بکنیم، احتمالاً میتوانیم مخاطب اصلی آن را شناسایی کنیم و میدانیم که اقتدار گرایی پوتینی در روسیه امروز علاقه و دغدغه چندانی به دیپلماسی عمومی ندارد و اقدامات رسانهای او در برون مرز بیشتر از جنس ضداطلاعات و ایجاد اختلال در نظام اطلاعرسانی دولتهای رقیب است تا اینکه دغدغه مند ایجاد جذابیت فرهنگی در جوامع آنها نسبت به روسیه شود.
او گفت: با توجه به سابقه تحقیری که روسها نسبت به ایرانیها داشتند میشود تصور کرد که تأثیر منفی چنین اقدامی بر تصویر عمومی روسیه در جامعه ایرانی خیلی اهمیت چندانی برای دولتمردان روسی ندارد؛ اما اگر مخاطب پیام را دولتمردان کشورهای مشخص مثلاً ایالات متحده و اتحادیه اروپا در نظر بگیریم این تصویر میتواند معنای دیگری داشته باشد. نشانه شناسی تصویر در زمینه سیاسی میتواند یک پیام آشکار برای یک مخاطب آمریکایی اروپایی داشته باشد و آن این است که برای رسیدن به تهران باید شما از مسکو بگذرید.
وی در پایان گفت این حس اقدام آقای سفیر روسیه قابلدرک است؛ و انتشار این عکس و انتقال پیام آن فقط باز نمود رسانهای از فرآیندی است که مدتها در جریان است.
وی افزود آن چیزی که واقعاً میباید مورد اعتراض باشد نه چنین اقدامی در انتشار عکس، بلکه شکل ماهیت مناسبات سیاسی ایران با جهان خارج مشخصات دولتهایی شبیه روسیه است.
نظر شما :