نشست علمی با موضوع واکاوی یک اشغال برگزار شد (۲)
دکتر ویژه بهعنوان چهارمین سخنران در شروع نشست گفت: دیدگاهی که عرض میکنیم فقط دیدگاهی تاریخی-سیاسی است؛ و چیزی که در عرصه تاریخی برای ما مهم است این است که یک واقعه تاریخی را در بستر خودش بررسی کنیم و تا موقعی که ممکن است فاصله نگیریم هرچند این عمل بسیار دشوار است.
وی با اشاره به جمله مرحوم دکتر زرین پورکه مورخ بی طرف می گویند حرف بیخود و بی مبنایی است، مورخ اصلاً نمیتواند بی طرف باشد و امکان بی طرفی برای مورخ وجود ندارد گفت: هر مورخی بالاخره یک انسان است و نسبت به یک واقعه ممکن است دید مثبت و یا دید منفی داشته باشد و خواه ناخواه این دید بر موضوع تأثیر میگذارد. از این منظر سعی میشود تا آنجایی که ممکن است از حوادث بد و دیدگاههای بعدی فاصله بگیریم و واقعه را آنطوری که بوده بتوانیم تحلیل کنیم.
وی در خصوص اشغال ایران یعنی دورۀ ۲۱ ژوئن ۱۹۴۱ که حمله آلمان به شوروی صورت گرفت تا سپتامبر ۱۹۴۱ یعنی شهریور ۱۳۲۰ چند پیشفرض را بیان کرد: اول اینکه اشغال ایران برخلاف اعلام بیطرفی ایران بود و آلمان نازی از آن فرصت طلاییای که داشت تا از ارسال کمکهای آمریکا به شوروی جلوگیری کند، براساس قانون وام و اجاره محروم شد و همچنین میتوانست این کار را بکند و درواقع هم اقدام سریع نیروهای بریتانیایی و شوروی برای جلوگیری از این موضوع بود.
(این بحث مطرح میشود چرا بریتانیا بعد از خصومت چند دهه با اتحاد جماهیر شوروی در حدی که در جنگهای داخلی شوروی هم دخالت کرد ظرف مدت یک ماه توانست کشور شوروی را راضی کند عملیات نظامی مشترک علیه ایران انجام دهد. همچنین درباره ارتش سرخ که در فاصله ژوئن تا سپتامبر ۱۹۴۱ در وضعیت وخیمی به سر میبرد و در بسیاری از لشکرها و بسیاری از قسمتها و بخشهای ارتش، شوروی ازهمپاشیده بودند، این بحث وجود دارد که چرا در آن شرایط ارتش سرخ موافقت کرد سه لشکر به این عملیات اختصاص بدهد؟ ما در اینجا یک سری اسناد بریتانیایی داریم در این مورد و یک سری اسناد شوروی سابق که بعد از فروپاشی شوروی در روسیه در حالت محرمانه خارج شد و در اختیار عموم قرار گرفت و بسیاری از آنها منتشر شد. بعد از تجاوز آلمان به شوروی در ژوئن ۱۹۴۱ سه جلسه مهم برگزار شد؛ در فاصله بین ۲۱ ژوئن تا ۲۳ ژوئن یعنی سه روز که ابتکار هر سه جلسه با بریتانیا بود.
اولی یک جلسه بود که کارگر سفارت بریتانیا در مسکو با ویشنسکی وزیر امورخارجه شوروی برگزار کرد، جهت ترغیب شوروی به اینکه باید اقدامی را در منطقه خاورمیانه انجام دهد. دومی دیدار آنتونی ایدن وزیر خارجه بریتانیا با مایسکی سفیر شوروی در لندن بود؛ و در نهایت دیدار نیکولایوف کنسول سفارت شوروی در تهران با سرهنگ انتورود وابسته نظامی سفارت بریتانیا در تهران.
در تمام این جلسات یعنی این سه جلسه به فاصله هفتادو دو ساعت بعد از تجاوز آلمان نازی به شوروی، تمام تاکید بریتانیا روی این بود که اگر شوروی اقدامی علیه ایران انجام ندهد نه الزاماً اقدام نظامی، ایران جرات بیشتری برای اقدام علیه شوروی پیدا میکند
باتوجه به اینکه تلقین شده بود که آلمان نازی نفوذ خیلی زیادی دارد و مقامات ایران اکثراً المان پرست هستند. چیزی که از این سه جلسه و اسناد برداشت میشود این است که بریتانیا از مدتها قبل برای اشغال ایران و اقدام در ایران برای حفظ میادین نفتی برنامه ریزی کرده بود.
در اسناد بریتانیایی هست که وزارت جنگ انگلیس دوسال پیش از اشغال ایران برنامه ریزی کرده بود و یک طرح اضطراری داشت برای اشغال میادین نفتی که فرصتی پیدا نکرده بود آن را اجرا کند؛ بنابراین اقدام و برنامهای که بریتانیا در ایران داشت ربطی به واکنش دولت ایران نداشت و با حمله آلمان به شوروی عملیاتی شد، برنامه و اقدام مشخصی بود که بریتانیا از قبل داشت.
دوم اینکه بریتانیا میل نداشت که شوروی در تمام خاورمیانه فعال باشد و با بریتانیا همکاری کند و قصدش فقط محصور او در ایران و استفاده از نیروی شوروی در ایران بود.
حمله آلمان به شوروی این فرصت طلایی را برای بریتانیا فراهم کرد که اهداف خودشان را در خاورمیانه و ایران محقق کند یعنی در آن زمان اولویت دولت شوروی مرزهای اروپایی شد که به نوعی بتواند جلوی پیشروی قوای آلمان را بگیرد اما اولویت برای بریتانیا، خاورمیانه و به خصوص ایران بود و این هنر در واقع بریتانیاییها بود که شورویها را به این مرحله رساندند
در گزارشهایی که اسمیرنوف، سفیر شوروی در ایران ارسال کرده است بعدازاینکه به ایران آمد بهانهای که داشتند برای اشغال ایران وجود جاسوسهای آلمانی در ایران را باور نمیکردند خود استالین نیز به همچنین چیزی باور نداشت
آنقدر بریتانیاییها این موضوع را در گوش مقامات شوروی زمزمه کردند که جدی شد و هدف اصلی و چیزی که بیشتر شورویها را برانگیخته کرد این بود که بهترین و امنترین مسیر برای کمکهای ارسالی، کمکهای تسلیحاتی و غیر تسلیحاتی به شوروی از طریق ایران است که این بسته پیشنهادی رسماً در ۲۸ ژوئن یعنی ۶ روز بعد از حمله به شوروی داده شد که ۴۰۰ تن در روز میتوانند به شوروی کالا ارسال کنند درصورتیکه به راه بهبود بدهند و خود انگلیسیها درواقع تعهد دادند که بندر شاپور آن زمان را بازسازی و نوسازی کنند گفتند تا ۸۰۰ تن میتوانیم برسانیم؛ و این یعنی درواقع بهنوعی تشویق شورویها به اینکه این مسیر وجود دارد و ما میتوانیم این کار را انجام دهیم، اما چیزی که وجود دارد این است که استالین از همان زمان اصرار داشت این کار بدون توسل بهزور صورت بگیرد و اشغال ایران یا استفاده از راهآهن و راههای ایران برای این منظور بدون توسل بهزور صورت بگیرد.
اسمیرنوف، سفیر شوروی که به ایران آمد حتی قبل از اینکه استوار نامهاش را تقدیم کند مستقیم نزد منصور و نخست وزیر وقت رفت و درخواست کرد که این اجازه را بدهند تا از راههای ایران استفاده شود در اینجا منصور این را مغایر اهداف و وضعیت بی طرفی میدانست و نگران واکنش آلمان نازی بود که تجربه جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط عثمانی و انگلیس و روسیه را داشتیم و به همین جهت این اجازه را ندادند و این درخواست را رد کرد و گفت فقط اقلامی که بیطرفی ایران را نقض نکند میتواند در همان قالب معاهده جدید تجاری، ترابری و حملونقل شوند.
اسمیرنوف از این وضعیت استفاده کرد و در دیدار با پهلوی اول این را دوباره مطرح کرد که او هم دوباره این موضوع را رد کرد و فرصتی که وجود داشت به دلیل ناآشنایی با شرایطی که دران زمان در دنیا حاکم بود خیلی راحت میتوانست از اشغال ایران جلوگیری بکند. در شوروی این ذهنیت به وجود آمد که ایران میخواهد موضع نگیرد و موضع خود را همینطور مبهم نگه دارد تا وضعیت معلوم شود یعنی آلمان پیشرویهای خود را انجام دهد و ببیند وضعیت جنگ در شوروی به کجا میرسد و آن زمان موضع بگیرد که به نظر هم واکنش ایران همین بوده و سعی میکرد همین وضعیت را حفظ کند. تقریباً ۱۰ ژوئیه بریتانیا خواستار اقدام نظامی شد. ۱۲ ژوئیه ۱۹۴۱ توافقنامه برای اقدام نظامی امضا شد؛ مسکو روز ۱۳ اوت یعنی ۲۲ مرداد مشارکت خود را در عملیات مشترک نظامی علیه ایران تأیید کرد که باز بااینحال شوروی یک یادداشت سیاسی به دولت ایران داد که در ۱۶ اوت یعنی ۲۵ مرداد درخواست کرد که رضاشاه تعلل کرد تا اول شهریور جوابی به درخواست او نداد که آنهم در اول شهریور اعلام کرد که اتباع آلمانی را اخراج میکند. اینها همه باعث این شد که وضعیت از حد طبیعی خود خارج شود و شوروی سوق پیدا کند. درواقع این بریتانیا بود که شوروی را به سمت حمله به ایران سوق داد و همچنین بیتدبیری دولت ایران نیز شوروی را به اشغال ایران سوق داد؛ یعنی دولت شوروی تا نیمه اوت اصلاً برنامهای برای اشغال ایران نداشت و همین هم باعث شد که وقتی اول شهریور را برای حمله به ایران گذاشتند، دولت شوروی تقاضا کرد که دو روز حمله به عقب بیفتد تا بتواند نیروهای خود را جمع کند. ما فکر میکردیم که شورویها شایق بودند به اشغال ایران درصورتیکه اسناد تاریخی این را نشان نمیدهد، حتی در مورد برکناری رضاشاه جالب است که شورویها دنبال برکناری رضاشاه نبودند بلکه بریتانیاییها نیز بیشتر به دنبال این کار بودند. همچنین قصد داشتند دولت قاجاریه روی کار بیاید و بعد فروغی را بهعنوان رئیسجمهور پیشنهاد دادند که رد شد درنهایت به محمدرضا رسیدند.
دکتر ویژه درمورد عکس مورد بحث گفت: در سال ۲۰۱۷ این عکس یک بار منتشر شده بود اما هیچ واکنشی ایجاد نکرد. این عکس اصلاً ارتباطی با اشغال ایران ندارد. کنفرانس تهران، به این دلیل در تهران تشکیل شد که در جایی باشد که جاسوسان آلمانی کمترین شک کنند، چونکه در آن زمان بحث ترور سران متفقین بهشدت مطرح بود. یک دلیل این بود همانطور که کنفرانس قبلیاش یک هفته قبل در قاهره برگزار شده بود و بعداً در خاک شوروی و بعدازآن نیز نیروهای آلمانی در سال ۱۹۴۴ عقبنشینی کردند؛ یعنی تهران خصوصیات خاصی نداشت و به همین جهت هم اصلاً اطلاع داده نشد به دولت ایران از ترس اینکه جاسوسان خارجی متوجه برگزاری کنفرانس در تهران نمیشود. حتی تهران آن زمان اصلاً آمادگی برگزاری این کنفرانس را نداشت یعنی حتی جایی هم وجود نداشت به همین دلیل به لحاظ امنیتی مجبور شدند به سفارت شوروی بروند.
بحث دیگر استالین بود، استالین نیز از هواپیما میترسید و تنها زمانی که سوار هواپیما شده بود، همین زمان کنفرانس تهران بود و ترجیح میداد به جایی مسافرت کند که نزدیکتر باشد و علاوه بر آن مایل نبود از خاک شوروی دور شود ترجیح میداد درجایی باشد که در نزدیک خاک شوروی باشد علاوه بر همه اینها ما وقتی درباره اشغال ایران صحبت میکنیم درست است که امری مذموم است و بحث بیطرفی است اما باید شرایط آن دوران را نیز در نظر گرفت. درست است که متفقین از راههای ایران استفاده کردند و مستهلک کردند بدون هیچ مزدی، باعث قحطی شدند، اما باید این را در نظر داشت موقعی که شوروی حمله کرد و رضا شاه از ایران رفت مردم خوشحال بودند و ابراز ناراحتی نمیکردند و اشغال ایران ملازمه پیدا کرده بود با استعفا یک پادشاه دیکتاتور و مستبد و مردم از این موضوع راضی بودند.
وی اظهار داشت: این کنفرانس درست است که مربوط به متفقین بود و ربطی به ایران نداشت و خودشان هماهنگ کردند که جبهه دوم را در اروپا باز کنند، اما از آن طرف تعهدی گرفته شد مبنی بر این که متفقین تعهد کردند که استقلال ایران را حفظ کنند و کشور ایران بههیچوجه با یک کشور اشغال شده به معنای کلاسیک یا نظامی خود قابل مقایسه نبود. درست است که نیروهای متفقین را داشتند و دولت نیز دخالت میکرد اما یک استقلال نسبی وجود داشت و متفقین متعهد شدند که استقلال ایران را تضمین کنند و شش ماه بعد از پایان جنگ از ایران خارج شوند. در آن زمان درست است که شورویای که نمیخواست به ایران حمله کند و نمیخواست تا آخر مرداد متوسل بهزور بشود ولی حزب توده را تشکیل داد و در این حزب نیز دخالت مستقیم داشت همچنین در ماجرای پیشروی دخالت مستقیم نیز داشت و نیروهای خود را خارج نکرد.
در آخر افزود: در موضوع مورد نظر در زمان کنفرانس تهران به نظر میرسد که این عکس بدون در نظر گرفتن آثار بعدی، حامل چیز خاصی نیست و کنفرانس تهران الزاماً ملازمهای با اشغال ایران ندارد.
دکتر زاهدی بهعنوان آخرین سخنران این نشست با اشاره به حقوق دیپلماتیک کنسولی گفت: حقوق دیپلماتیک کنسولی مجموعه قوانینی است که حاکم بر روابط میان دیپلماتها در سطح بینالمللی بهعنوان نمایندگان دیپلماسی کشورها است و هدف آن این است که جایگاه آنها را در عرصه جامعه تعیین کند. برای این رشته اهدافی مشخصشده است و مهمترین هدف این رشته بسط و توسعه روابط دوستانه میان کشورها است که این روابط میتواند فرهنگی باشد. از دیگر اهدافی که برای رشته حقوق دیپلماتیک و کنسولی قرارداده شده است این است که نمایندگان دیپلماسی کشورهای این دیپلماتها، نمایندگی دولت فرستنده را برعهده دارند و همینطور حافظ منافع دولت فرستنده هستند.
وی افزود: از وظایف مهمی که برای اینها تعیینشده است این است که از وقایع و اوضاعواحوال و سیر وقایع در دولت پذیرنده با خبر بشوند، اطلاعات جمع کنند و به دولت فرستنده ارسال کنند؛ و برای اینکه این وظایف خود را به خوبی انجام بدهند از دیرباز یک اصلی در حقوق دیپلماتیک کنسولی به وجود آمده به نام اصل مصونیت دیپلماتها تا اینها بتوانند بدون ترس از بازداشت و تحت تعقیب قانون قرار گرفتن، در کشور پذیرنده به وظایف خود عمل کند. علاوه بر اینکه خود دیپلماتها مصونیت دارند، اماکن دیپلماتیک بایگانی و اسناد دیپلماتیک و اموال دیپلماتیک هم دارای مصونیت هستند. در مقابل این مصونیت که در تمامی مدت مأموریت آنها برقرار است یعنی از لحظه ورود به کشور پذیرنده تا لحظهای که ازآنجا خارج میشوند و مأموریت آنها خاتمه پیدا میکند یک وظایفی برای آنها قائل شده است که در ماده ۴۱ حقوق دیپلماتیک ۱۵۶۱ که سند اصلی حقوق دیپلماتیک است تعیینشده است. در این ماده در بند یک آمده است که:
«کلیه اشخاصی که از مزایا و مصونیتها بهرهمند میباشند بدون آنکه به مزایا و مصونیتهای آنها لطمهای وارد آید، مکلفاند قوانین و مقررات کشور پذیرنده را محترم بشمارند و از مداخله در امور داخلی آن کشورها خودداری کنند.»
دکتر زاهدی گفت: وقتی مبنای روابط دیپلماتیک مصونیت این اصل بهعنوان یک اصل قدیمی میپذیرد، طبیعی است که تکلیفی برای نمایندگان و کسانی که از این مزیت برخوردارند، قانونگذار بینالمللی قوانینی را قائل شود. در هر کشوری نظام قانونگذاری وجود دارد و مقرراتی را تعیین میکند. در آنجا حکم دادن راحت است و اینکه قوانین مصرح در قانونگذاری آن کشور نقض شود، نقض تکلیفی است که یک دیپلمات دارد.
وی در آخر بیان کرد: اگر تفسیر ما از این عکسی که ارائه و بازسازیشده است تفسیری باشد که آقای دکتر ویژه ارائه دادهاند، بدیهی است که حکمی که داده میشود این است که هیچ عملی، خلاف حقوق دیپلماتیک انجامنشده است؛ اما اگر تفسیر ما از این عکس تفسیری باشد که جناب آقای دکتر حداد ارائه دادهاند حکم میدهیم که این عمل، خلاف مقررات حقوق دیپلماتیک است؛ همانطور که آقای دکتر ظریف زمانی که وزیر امور خارجه بودند واکنش نشان دادند و واکنش مطابق با مقررات حقوق دیپلماتیک بوده است.
پایان جلسه به پرسش و پاسخ پرداخته شد.
نظر شما :