نشست علمی توسعه ناپایدار و آسیبهای محیط زیستی، نگاهی به وضعیت ایران امروز برگزار شد.
به گزارش معاونت فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی دکتر مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله، عضو وابسته و رئیس شاخه زمین شناسی فرهنگستان علوم گفت: بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، بیشترین جمعیت را در ایران در منطقه تهران و اطراف تهران داریم. اتفاقی که در یکصد سال گذشته به ویژه در صد سال گذشته در ایران افتاده است، تمرکزگرایی خیلی سریع و شدیدی بوده است؛ و نتیجه این تمرکزگرایی مهاجرت جمعیت گستردهای به سمت مرکز کشور یعنی تهران بوده است؛ که الان از ۸۰۴ میلیون جمعیت حدود ۱۷ و نیم میلیون در تهران و اطراف تهران زندگی میکنند یعنی حدود ۲۲ درصد جمعیت ایران.
وی با توجه به نقشه پهنه بندی و نقشه خطر زلزله گفت: آن چیزی که دیده میشود و غالب است عبارت از این است که یک قسمت مهمی از این توسعه در جایی اتفاق میافتد که خطر زلزله بالاست یعنی در منطقه تهران. جایی که بیشترین جمعیت کشور هست بیشترین میزان خطر را نیز داریم؛ وقتی این دو در کنار هم قرار میگیرند نتیجه این میشود که ریسک منطقه تهران از همه مناطق دیگر بالاتر باشد؛ بنابراین توسعه در تهران اتفاق افتاده است ولی هم زمان ریسک و به طور خاص ریسک زلزله افزایش پیدا کرده است، چون اگر یک خطر طبیعی مانند زلزله را در نظر بگیریم و آسیب پذیری در شرایط فیزیکی ساختمانها و خانهها اصلاح بکنیم، در کنار خطر و آسیب پذیری معرضیت را نیز داریم که بیشترین معرضیت در این سه فاکتور است که ریسک را نشان میدهد. خطر × آسیب پذیری × معرضیت
وقتی که این سه در هم ضرب شوند میفهمیم که بیشترین میزان ریسک در حوالی تهران اتفاق میافتد و بیشتر نیز هم میشود؛ یعنی هم بناهایی که آسیب پذیری قابل ملاحظهای دارند مثل مسکن مهر به عنوان بناهای جدید و ارزان قیمت اضافه میشود و هم جمعیت که همچنان در حال افزوده شدن است؛ بنابراین هم آسیب پذیری در بعضی از جنبههای زندگی افزایش پیدا میکند و هم معرضیت بیشتر میشود بنابراین ریسک افزایش پیدا میکند.
او افزود: ما به یک فاکتور محیطی مشخص که عبارت از لرزه خیزی هست کم توجهی میکنیم؛ چراکه وقتی که خطر بالا یا خیلی بالاست و همچنان ما در حال توسعه آنجا هستیم. این نوع توسعه حتماً برای منطقهای مثل شهر تهران با افزایش گسترده ساختمانهای جدید و با افزایش ریسک همراه است و اتفاقی که ممکن است به عنوان یکی از جنبههای توسعه ناپایدار در منطقه تهران آن را تعریف کنیم این نوع توسعه است.
دکتر زارع در ارتباط با بافتهای قدیمی و جدید منطقه تهران بیان کرد که: ما در منطقه تهران شاهد بافتهای قدیمی و جدید هستیم؛ چه ساختمانهایی که به عنوان بافتهای جدید اضافه میشود و چه بناهایی که از قبل وجود داشته است. اگر کوچههای قدیمی تهران مثل محله امامزاده یحیی را نگاه کنیم یک تیپ کلاسیک بافت فرسوده داریم و بافتهای جدید مانند مسکنهای مهر با نوع جدیدی و نوع دیگری از فرسودگی نیز مواجه هستیم. بیشترین تمرکز جمعیت در مناطق مرکزی به سمت جنوب و جنوب غرب و جنوب شرقی تهران است. از نظر آلودگی هوا و هم آلودگی محیط و چنین نواحیای به حد اوج خود میرسد؛ و همانطور که گفته شد ریسک زلزلهها نیز در این نواحی بیشتر است. در نتیجه درجاهایی که بیشترین آسیبهای محیطی را در آن داریم، انتظار بیشترین آسیب آینده را برای هر اتفاقی هم در همان نواحی برای مردمی که در این نواحی زندگی میکنند را نیز داریم.
همچنین درباره ساختمانهای بلند مرتبه که در ۵۰ سال اخیر ساخته شدهاند گفت: در حال حاضر این ساختمانهای بلند مرتبه و شیک را در تهران داریم، منتها مجموعه این اتفاقات در فضای نامتوازن ای رخ داده است یعنی این برجها در کنار هم درست شدند و درنهایت تنها فاکتورتعیین کننده برای اینکه محل این برجها تعیین شود و این بناها احداث شود فاکتورهای مالی و بودجه و سود بوده است.
وی در ادامه به افزایش ایستگاههای آتشنشانی اشاره کرد و گفت: در سال در سال ۱۳۹۵ در تهران ۱۱۹ ایستگاه آتش نشانی وجود داشت که در حال حاضر در سال ۱۴۰۰ این ایستگاههای آتش نشانی به ۱۳۵ ایستگاه رسیده است؛ یعنی ۱۶ ایستگاه دیگر نیز اضافه شده است.
دکتر زارع بیان داشت: ایستگاههای آتش نشانی شهر تهران در نواحی مختلف شهر تناسبی با وجود برجها و جمعیت ندارد؛ یعنی اگر در واقع مجموعهای از این برجها یا بخشی از آنها یا حداقل ۱۰ درصد آنها در زلزله آسیب ببیند، متناسب با ساختمانهایی که آسیب دیده ما مرکز اطفای حریق متناسب برای این مجموعه در تهران نداریم و این آن چیزی است که به عنوان توسعه ناپایدار میشود از آن یاد کرد.
وی گفت: در ابتدای دره ولنجک و پارکینگ تله کابین توچال، گسل شمال تهران وجود دارد و اتفاقی که افتاده است این است که کوی دانشجو در ارتفاعی بالاتر از پارکینگ تله کابین توچال احداث شده است. در این جا تنها شانسی که برای ساختمان سازی در نظر گرفته شده است شانس سود بیشتر بوده است که باعث توسعه شهر شده است و دقت خاصی هم به اینکه سود بیشترالزاما باعث امینی میشود یا خیر نشده است.
وی پیرامون توسعه به بزرگترین سد خاکی ایران و بزرگترین مخزن در استان خوزستان یعنی سد گتوند اشاره کرد و گفت: سد گتوند بیش از ۵ میلیارد مترمکعب آب در رودخانه کارون را مهار میکند. رودخانه کارون بزرگترین و پرآبترین رودخانه داخل کشور است که از منطقه گتوند وارد خوزستان میشود و به اروند رود و در نهایت خلیج فارس میپیوندد.
از این رودخانه برای تولید برق ۴ گیگابایت ساعت، تولید آب آشامیدنی و کشاورزی و ماهیگیری استفاده میشود. سدهای مختلفی بر رودخانه کارون تأسیس شده است، سد کارون ۴، سد کارون سه، سد کارون یک که قبل از انقلاب احداث شده، سد شهید عباسپور، سد مسجدسلیمان و سد گتوند که آخرین سد بر کارون و دشت خوزستان است.
دکتر ادامه داد: دهه چهل امریکاییها سد گتوند را مکانیابی کردند. مطالعات شرکتهای مشانیر و کایتک چین در سال ۷۶ انجام شد، شرکت مهاب قدس در سال ۸۲ بازنگری کرد و در نهایت ۶ مرداد ۱۳۹۰ آبگیری و ارتفاع کامل اتفاق افتاد. این سد در مکانی ساخته شد که محل تولید ۵ کیلومتری از یک گنبد نمکی و معدن نمک در سازند گچساران بود؛ اما به دلیل وجود گنبد نمکی و انحلال گنبد نمکی در آب باعث شور شدن آب شد؛ همچنین این آب شور ۳۰۰ کیلومتر در دشت خوزستان جاری بود تا پس از رودخانه اروند رود به خلیج فارس بپیوندد.
وی از دلیل احداث سد در پایینترین موقعیت دره خبر داد و گفت: از نظر صرفه برای ساخت سد، احداث آن در پایینترین و ابتداییترین نقطه دره است، چرا که بیشترین تراز دریاچه قابل دریافت است.
وی با اشاره به مشکلات ایجاد شده توسط گنبد نمکی، دو سال قبل از آبگیری گفت: برای حل مشکلات اقداماتی صورت گرفت، دیوارهی حائل از خاک رس درست کردند و گنبد نمکی را با آن پوشاندند اما دو روز پس از آبگیری ترکهایی بر دیواره رسی دیده شد که باعث عبور آب شد، روز بعد روی دیوار حفره ایجاد شد و روز چهارم حفرهها بزرگتر شدند، اما در روز پنجم دیواره رسی که بر روی توده نمک قرار داشت نشست کرد و از بین رفت، این عوامل باعث شد چهار سال بعد از آبگیری ۱۷ تن نمک از سد گتوند خارج و وارد کارون شوند.
دکتر خاطرنشان کرد: انواع پروژهها را برای جلوگیری از انحلال سنجیدن که تبعات مختلفی داشت مانند زیر آب رفتن روستاهاو تبعات زیست محیطی آن شامل از بین رفتن ۴۰۰ هزار نخل خرما در کنار اروند رود بود، همچنین دشت حاصلخیز خوزستان که مکان مناسبی برای کشت نیشکر و گندم بود با مشکلاتی روبهرو شد.
پایان جلسه به پرسش و پاسخ میان حاضران گذشت.
نظر شما :