نشست علمی اختلالات یادگیری دانش آموزان در درس ریاضی برگزار شد
به گزارش معاونت فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی زهرا رحیمی گفت: آزمون تیمز، نواقص و مشکلات آموزش را مشخص میکند.
وی گفت: مهمترین رویکردهای جدید در کتابهای درسی ریاضی شامل: مسائل باز پاسخ، تاکید بر تقویت گفتمان ریاضی دانش آموزان، تاکید بر کج فهمی دانش آموزان، حل مسائل با راه حلهای چندگانه و طرح مسئله بجای حل مسئله میشود.
دکتر رحیمی پیرامون رویکرد مسائل باز پاسخ (واگرا) افزود: طبق آزمایشات انجام شده، کودکانی که با پازل بازی میکنند نسبت به کودکانی که لگو یا پازل بازی نکردند، قدرت حل مسئله ذهنی قویتری دارند؛ در نتیجه علیرغم وقت گیری فراوان، مسائل باز پاسخ ذهن را فعال میکنند.
وی با اشاره به آزمون گیلفورد ادامه داد: آزمون گیلفورد، آزمون خلاقیت و انعطاف فکری است، با این آزمون مشخص میشود که، افراد تفکر غالبی دارند یا دهن خلاق و انعطاف پذیری دارند.
او گفت: یکی دیگر از اتفاقاتی که در کتاب درسی افتاده است این است که ما تاکید داریم که معلمان روی بحث گفتمان ریاضی با دانش آموزان کار کنند. گفتمان ریاضی یعنی سخن گفتن، نوشتن، بحث کردن، سؤال کردن، توضیح دادن، توجیه کردن و استدلال کردن درمورد ایدهها و مفاهیم ریاضی. گفتمان ریاضی را در صورتی میتوانیم تقویت کنیم که معلم از دانش آموز بخواهد تا با صدای بلند راه حل مسئله ریاضی را بازگو کند یا دانش آموز توضیح دهد که مراحل حل معلم برای مسئله چه بوده است.
همچنین بیان داشت: با گفتگوی دانشآموزان با معلم و گفتگوی آنها با یکدیگر چه انفرادی و چه به صورت گروهی، توضیح دادن در مورد تفکرات و نیز دفاع از ایدهها، قضاوت و ارزیابی در مورد ایدههای ریاضی دیگر دانشآموزان و نقد و بررسی راه حلهای یک مسئله در کلاس درس میتوان فرصتی برای گفتمان ریاضی در بین دانش آموزان ایجاد کرد.
دکتر رحیمی گفت: پژوهشها حاکی از آنند که شکستها یا عدم موفقیتهای حل مسئله دانش آموزان غالباً مربوط به فقدان دانش ریاضی آنها نیست، بلکه از استفاده ناموثر و ناکارای آنچه که میدانند، ناشی میشود. برای حل این شکستها لازم است از دانشآموزان سوالهای فراشناختی پرسیده شود. فراشناختی یعنی کمک کردن به دانشآموز تا بفهمد چه چیزی را میفهمد و چه چیزی را نمیفهمد.
وی پیرامون خطاهای محسباتی و بد فهمی بیان کرد: بد فهمی با اشتباه معمولی تفاوت دارد؛ اشتباهاتی که دانشآموزان در امتحانات انجام میدهند دو دسته هستند که یک سری از آنها خطاهای محاسباتی است اما بدفهمی یعنی اینکه دانش آموز فهمیده است ولی به صورت اشتباه. پس خطاهای محاسباتی و بیدقتی، نظام مند نیستند و معمولاً در اثر بی دقتی رخ میدهد. هنگامی که معلم از دانش آموز میخواهد پاسخهایش را بیازماید یا مجدد در محاسباتش را نگاه کند چنانچه دانش آموز مفهوم تدریس شده را درک کرده باشد متوجه آن اشتباه میشود؛ ولی خطاهای نظام مند که تحت عنوان «بد فهمی» شناخته میشوند، معمولاً زمانی رخ میدهند که در حالت خاص، ایدههایی در ذهن دانش آموز ایجاد میشود و سپس دانشآموز در حالت کلی این ایدهها را به طور نادرست تعمیم میدهد.
وی در ادامه گفت: راه حلهای چندگانه میتواند به شکلهای مختلف خود را نشان دهد؛ زمان ارائه تعاریف و بازنماییهای متفاوت برای یک مفهوم، حل مسئله با روشهای مختلف و نگاه به یک موضوع از زوایای مختلف ریاضی.
دکتر رحیمی در پایان با اشاره به بازنماییهای مختلف بیان کرد: درک یک مفهوم در یک بازنمایی آن لزوماً به این معنی نیست که فردان را در هر بازنمایی دیگر نیز درک میکند. فراگیران نیاز دارند که مفاهیم را در بازنماییهای مختلف آن درک کنند و قادر باشند آنها را به یکدیگر تبدیل و ترجمه کنند و بین آنها ارتباط برقرار کنند. هر بازنمایی بصیرت متفاوتی را به دست میدهد که درک بهتر، عمیقتر، نیرومندتر و کاملتر از مفهوم را ممکن میکند.
پایان جلسه به پرسش و پاسخ میان حاضران در جلسه گذشت.
نظر شما :