نشست تخصصی قفقاز جنوبی؛ تحولات امروز، چشم انداز فردا برگزار شد (۲)
دکتر قاسم اصولی اودلو گفت: مفهوم امنیت سازی یک رویکرد گفتمانی و روانی است تا یک حالت عینی؛ و رابطهای است که بین ابژه و سوژه و مخاطب برقرار است و ابژه سعی میکند از سوژه به عنوان یک مقولۀ امنیتی نزد مخاطب ارائه دهد.
وی افزود: تبعات آن این است که اگر در راستای واقعیتهای میدانی و و مقطعی باشد میتواند گام مثبتی در راستای منافع ملی یک کشور باشد اما برعکس در صورتی که با واقعیتهای منطقهای و میدانی همخوانی نداشته باشد به دلیل تجویزاتی که اتفاق می افتد و دستورالعملهایی که در بحث سیاست گذاری پیش میآید در واقع بر ضد منافع ملی عمل میکند و کشور را دچار هزینه میکند.
دکتراصولی پیرامون مؤلفههای امنیت ساز در سطح کلان بیان کرد: مهمترین کنشگری که از نظر جمهوری اسلامی ایران می
تواند به عنوان یک کنش گر امنیتی در تعارض با منافع ایران عمل کند با توجه به آن سابقه تاریخی به ایالات متحده آمریکا بر میگردد.
وی بیان داشت: برای اینکه نقش و جایگاه ایالات متحده آمریکا را در منطقه بشناسیم باید چند مؤلفه را در نظر قرار دهیم که یکی بحث گذار نظام بین المللی است. مؤلفه گذار در نظام بین الملل نشان میدهد که آمریکا در واقع آن رویکرد قبلی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ داشت را الان ندارد. موضوع دوم راهبرد آمریکا از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۵ در اوراسیا است و موضوع دیگر همکاریهای تجاری و انرژی است در واقع شرکتهای آمریکایی برعکس میادین گازی قزاقستان در آذربایجان حضور آنچنانی ندارند. حضور شرکتهای آمریکایی محدود و منوط به خطه باکو و تفلیسیان است.
او اضافه کرد: بررسی این سه متغیر نشان میدهد که آمریکا در بحث بازسازی شرکتها حضور دارند ولی در حالت کلی اگر این سه متغیر را در نظر بگیریم در قیاس با دیگر قدرتهای منطقه و خود فدراسیون روسیه نقش و موقعیت ایالات متحده آمریکا در سطح منطقه تضعیف شده است.
او گفت: موضوع دوم اتحادیه اروپا است اتحادیه اروپا به عنوان یک بازیگر هنجار ساز است و کمکهای مالیای که میکند مشروط به لیبرالیز کردن ساختار اقتصادی و دموکراتیزه کردن ساختار سیاسی است و به خاطر همین در نقطه تعارض و و مقابله قدرتهای اقتدارگرای سطح منطقه دارد. بنابراین عمدتاً از نظر دیدگاههایی که قدرتهای منطقه با اتحادیه اروپا هم دارند با همدیگر در نقطه مقابل قرار دارند.
دکتر قاسم اصولی افزود: بحث گروه مینسک در واقع یکی از پیامدهای نظم جدید است. به حاشیه رفتن گروه مینسک و مطرح شدن مکانیزم مدیریت منطقه با همکاری روسیه و ترکیه بود.
او بیان کرد: موضوع دیگر بحث ناتو است عمدتاً سازمان ناتو در قالب سه طرح با کشورهای منطقه همکاری میکند؛ طرح مشارکت برای صلح، برنامه اقدام فردی و برنامه اقدام عضویت. در واقع به نوعی میشود گفت که قالب کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در قالب طرح مشارکت برای صلح و برنامه اقدام فردی با سازمان ناتو همکاری دارند و تنها کشوری که در قالب برنامه اقدام عضویت از بین کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با سازمان ناتو همکاری میکند گرجستان است. انهایی که در واقع در قالب برنامههای اقدام عضویت با سازمان ناتو همکاری میکنند بحث عضویت با عنوان اولویت راهبردی آن کشور مطرح است بنابراین کشورهایی که در قالب طرح مشارکت برای صلح و برنامه اقدام فردی همکاری میکنند همکاری در قالب این طرحها به معنی مطرح بودن عضویت به عنوان اولویت راهبردی کشورها نیست.
وی بیان داشت: متغیرهای بین منطقهای و منطقهای هم بسیار مهم و اثر گذار هستند. متغیرهای بین منطقهای شامل ارتباط بین غرب آسیا و قفقاز است که با تحولات ۲۰۱۱، این ارتباطات به دلیل بازیگران اصلی مشترک دو منطقه بیشتر شده است؛ چون کنشگران اصلی هر دو منطقه یکی است.
وی افزود: اما موضوع دیگر متغیر منطقهای است که بعضاً در ارتباط با کارشناسان غرب آسیا همان بینش و نظمی که بالفرض در منطقه غرب آسیا هست که نظمی شبکهای و پیچیدهای و در حال گذار است، همان نظم با همان بینش را با همان نسخه برای قفقاز جنوبی میپیچند.
او گفت: روسیه کماکان با عنوان کنشگر اصلی در سطح منطقه در منطقه قفقاز جنوبی مطرح است روسیه توانست در تثبیت ثبات
راهبردی در سطح کلان، افزایش وزن ژئوپلتیکی در سطح منطقهای، افزایش ابزارهای چانه زنی در سطح دو جانبه و نگاه به تداوم وضع موجود موفق عمل کند.
همچنین گفت: هرچند استفاده از مسیر نخجوان برای ترکیه از نظر اقتصادی قابل توجیه است ولی به دلیل انحصار روسیه و مالکیت روسیه بر آن مسیر توجیه و و منطقه امنیتی ندارد. در واقع مهمترین و ایده آل ترین رویکرد برای ترکیه در ارتباط با کانکشن با منطقه آسیای مرکزی همان تنوع مسیرها است. در کل روسیه نگاهش به تحولات بعد از ۲۰۲۰ تداوم وضع موجود است. و برای همین میبینیم که مالکیت بعضی از مناطق و سرنوشت سیاسیشان کماکان تعیین نشده است.
او بیان کرد: پاشنه آشیل روسیه مربوط به عادی سازی روابط جمهوری آذربایجان با ارامنه قره باغ از یک سو و با ارمنستان از سوی دیگر است؛ چون عادیسازی روابط به معنای فعال شدن بند ۵ توافق نامه سهجانبه هست که حضور روسیه مشروط به رضایت طرفین است. البته روسیه سعی کرده با جذابیتهایی که از خود نشان میدهد همچنین بحث واگذاری تابعیت روسی به نوعی این موضوع را خنثی کند.
وی در خصوص موقعیت ترکیه گفت: در مورد ترکیه نیز اعتقاد من این است که ترکیه بازیگر ژئواکونومیک است تا ژئوپلیتیک. موقعیت کنونی ترکیه در سطح منطقه محصول سی سال سیاست در آن منطقه است.
وی بیان داشت: یک موضوع مهمی که بعضاً به عنوان دغدغههای امنیتی عمدتاً توسط اهلی گران مختلف در حوزه اوراسیا مطرح و باعث دغدغه خاطر سیاست گذاران میشود این است که امکان سنجی تبدیل سازمان بینالمللی کشورهای ترک زبان به اتحادیه نظامی است که به چند دلیل رد میشود یکی از این دلایل نقش هژمون روسیه است و موضوع دوم اختلافات بین کشورها است اختلافات مرزی که میراث اتحاد جماهیر شوروی است و اختلافات بین منابع آبی بین کشورهای بالادستی و پایین دستی، و رقابت بین کشورها و نوع سیاست این کشورها که با بحث اتحادیه نظامی هم خوانی ندارد و دیگری تجربه تاریخی است. بنابراین این مسائلی که مطرح میشود در مورد سازمانهای بینالمللی کشورهای ترک زبان و تبدیلش به اتحادیه نظامی با واقعیتهای تغییرات منطقه همخوانی ندارد.
او گفت: موضوع مهم و بسیار اساسی که در روزهای کنونی توسط محافل مختلف مطرح است رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان است. به نظر من برای تحلیل بهتر و فهم بهتر روابط رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان باید بین نگاه اسرائیل به جمهوری آذربایجان و نگاه جمهوری آذربایجان به اسرائیل تفکیک قائل شویم.
وی افزود: نگاه اسرائیل اصلاً بدون هیچ توجیهی، تهدیدی علیه امنیت ملی ایران محسوب میشود و صرف حضور اسرائیل نه
تنها در آذربایجان بلکه در همه کشورهای منطقه که همکاری دارند، نشانۀ تهدیدی است. در واقع تحرکات و سیاستهای اسرائیل را در قالب دکترین دربرگیری Containment یا طرح خاورمیانه بزرگ است که بحث تجزیه مطرح است اخیراً هم در قالب مرکز مطالعات استراتژیک که بحث تجزیه ایران را در سال ۲۰۲۱ مطرح کرده بود و هم در قالب دکترین پیرامونی است که در تعارض با منافع ایران است. بنابراین در پیاده کردن دکترین پیرامونی رژیم صهیونیستی با مشکلات و موانع اساسی روبرو شده است.
وی روابط این رژیم را به عنوان متحد راهبردی بر اساس سه متغیر تجارت انرژی و تجهیزات نظامی بررسی کرده است و بیان کرد: دربحث صادرات جمهوری آذربایجان به کشورهای جهان در سال ۲۰۲۰ ایتالیا با ۳۰ درصد به عنوان کشور اصلی مطرح است و ترکیه با ۱۸ درصد در رتبه دوم و روسیه با ۵ درصد در رتبه سوم و اسرائیل در رتبه هشتم قرار دارد و آمریکا 1/0 سهم آنها در صادرات بوده است. همچنین بحث واردات جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۰ که در آن کشورهای اصلی و قدرتهای منطقهای به عنوان شرکای تجاری این کشورها هستند.
وی افزود: حدود ۶۵ درصد صادرات انرژی این کشور به کشورهای اروپایی است و یک درصد به ایالات متحده آمریکا، کشورهای
آمریکای لاتین حدود ۸ درصد، تایوان ۵ درصد و چین ۴ درصد بوده کشورهای وارد کننده انرژی از آذربایجان ایتالیا، ترکیه، یونان، کرواسی، هند و اسرائیل هستند؛ که ایتالیا اول و اسرائیل در رتبه آخر قرار دارد.
دکتر اصولی پیرامون تجهیزات نظامی بیان کرد: حدود ۶۰ درصد همکاریهای نظامی جمهوری آذربایجان با روسیه بوده؛ و حدود ۲۶ درصد با رژیم صهیونیستی بوده است. در مورد ارمنستان نیز ۹۴ درصد با روسیه بوده است ولی نکته قابل توجه در مورد رژیم صهیونیستی این است که آن ۲۶ درصدی که همکاری در حوزه نظامی بوده است ۷۰ درصد آن بعد از سال ۲۰۱۶ بوده است.
وی بیان داشت: از عوامل گسترش همکاریهای نظامی با اسرائیل موازنه سازی در برابر ارمنستان و تغییر موازنه منطقه به نفع خود بوده است. و عامل دیگر تداوم بیثباتی و رویکرد تقابلی در سطح منطقه که باعث غش کردن بیشتر به سمت اسرائیل میباشد، است.
او گفت: از دلایل و انگیزههای آذربایجان برای همکاری با رژیم صهیونیستی میتوان از لابیها و خرید تسلیهات مدرن برای موازنه سازی نام برد.
وی افزود: چند نکته مهم درباره مؤلفههای دوجانبه اثرگذار بر روابط دو کشور عبارتند از ساخت جامعه سیاسی جمهوری آذربایجان و رابطه آن با سیاست خارجی که چهار گروه روسیه محور ملی گرا اسلام گرا و عمل گرا را میتوان در ساخت جامعه سیاسی جمهوری آذربایجان در نظر گرفت. گروههای ملی گرا که در در تعارض با منافع جمهوری اسلامی ایران هستند الان در حاشیه ساختار سیاسی جمهوری آذربایجان هستند و جمهوری آذربایجان به دنبال رویکرد تقابلی با ایران است که با ساخت جامعه سیاسی جامعه آذربایجان همخوانی ندارد.
وی بیان کرد: اولویتهای جدید برای اعمال راهبرد درگیری سازی منافع ملی انسان و جذب عمل انسان در ساختارهای همکاری منطقهای برای دستیابی به اهرمهای جدید فشار عبارتند از عدم ائتلاف در اتحادهای نظامی، حضور فعال در چارچوبهای همکاری منطقهای و گسترش همکاریها در سطح دو جانبه و موضوع دیگر که میتواند در شرایط جاری و در سالهای آتی منافع ایران را در سطح منطقه هم متأثر کند موضوع عادی سازی روابط ارمنستان با ترکیه و آذربایجان است. دکتر اصولی در پایان گفت: افزایش احتمال گذار از سیاست ایدئالیستی به پراگماتیستی باعث افزایش احتمال عادیسازی و همچنین باعث اثرگذاری بر جایگاه ایران در منطقه و تبعات منطقهای دیگر میشود.
نظر شما :