نشست به مناسبت زاد روز سرگی یسنین، مارینا تسوتایوا و میخاییل لرمانتوف برگزار شد
به گزارش معاونت فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی دکتر زهرا محمدی گفت: در بررسی آثار میخاییل لرمانتوف، باید به دوره زمانی آفرینش اثر او دقت کنیم. افراد زیادی معتقدند که اولین رمان روانشناختی در روسیه توسط لرمانتوف نوشته شده است.
وی افزود: لرمانتوف یک شاعر عرفانی_مذهبی است. شعرهای او شعر خلوت و تنهایی است و دوستی در آن جا ندارد. فضای شعر او ترکیبی از سرخوردگی شخصی و عاطفی خانوادگی و درسطح بزرگتر سرخوردگی اجتماعی است.
دکتر مهناز محمدی در ادامه پیرامون زندگی نامه مارینا تسوتایوا گفت: مارینا ساده بودن اشعار را میپرستید و اشعار خود را به زبان ساده بیان میکرد. مارینا زنی رها بود، صدای زنانه را در اشعار خود خفه نکرد.
وی خاطر نشان کرد: در ۸ اکتبر ۱۸۹۲ در خانواده هنر دوست در مسکو دختری پا به جهان گذاشت. مارینا معتقد بود دوران کودکی انسان را میسازد و اشعار خود را به دوران کودکی بازتاپ میداد.
دکتر مهناز نوروزی گفت: مارینا در ۶ سالگی به زبان آلمانی، روسی و فرانسه شعر سروده است. در ۱۶ سالگی اولین مجموعه اشعار خود را به چاپ رساند و همچنین مارینا از سن ۱۰ سالگی شروع به خاطره نویسی کرد.
وی ادامه داد: مارینا در ۱۴ سالگی مادر خود را از دست داد و در ۱۷ سالگی ازدواج کرد و یکی از دختران خود را به دلیل گرسنگی از دست داد.
مهناز نوروزی گفت: آرزوی مارینا به رشته تحریر درآمدن مجموعه یادداشت خود بود که محقق نشد.
وی افزود: مارینا اگر قادر نبود نظاره گر وقایع باشد اما میتوانست به راحتی به اوج رود و از فراز بام دنیا آنگونه که خود در شعر میگوید همه چیز را به نظاره بنشیند. این خصلت ویژه مارینا هست در درکش از جهان هستی همه چیز را از کناره میدید و هیچ وقت در دل ماجراها نبود. آنقدر غرق در این احساسات و عوالم بود که انگار فرد دیگری است که به سرنوشت خود نگاه میکند.
او بیان کرد: خواندن آثار نثر مارینا سخت است و نیاز به حوصله فراوان دارد. اولین آثار نثر او یادداشتهای روزانهاش هستند که در مسکو در سالهای انقلاب و جنگ داخلی مینویسد و برخی معتقدند که آثار او یادداشت برداری صرف روزانه نیست بلکه آثار هنری و ادبی است و بر پایه مستنداتی است که ریشه در زندگی شخصی مارینا دارد.
وی بیان داشت: راوی اغلب اول شخص این یادداشتها خود مارینا است. مارینا یی که بیشتر نقش مادر را دارد. مارینا آثار نثر اولیۀ دیگری نیز دارد مانند مادر و موسیقی که در سالهایی که نوجوان بوده نوشته است و هم چنین روح دربند و شب آنجایی و...
مهناز نوروزی گفت: بهترین اثر نثر تسوتایوا به سنین ۴۰ تا ۴۵ سالگی او برمیگردد؛ یعنی سال ۱۹۳۲ تا سال ۱۹۳۷ و انگار که زمانی رسیده است که مارینا توقفی کند و به راه آمدهاش نگاه کند و کوله بار تجربهاش را بردارد و ببیند و بنویسد.
او اضافه کرد: یکی از دلایل اصلی نثر نگاشتههای مارینا تسوتایوا در حقیقت میل شدید او به زنده نگه داشتن یاد و خاطره آن روزها و آدمهایش است. همه اینها را در خانهای به زیبایی به تصویر میکشد که در آن بیشتر به یاد برادر ناتنیاش است.
وی ادامه داد: مارینا در دو جهان همزمان میزیسته است، جهانی که با تصوراتش در آن سیر میکرد و بیشتر وقتش را دران جهان میگذراند و وقتی آنجا بود از درک واقعیات جهان دیگری که در آن بود عاجز بود. جهانی که در تصورات مارینا است انتهایش ابدیت است و پایانی ندارد و در آنجا مرگ و ظلم وجود ندارد.
او گفت: مارینا نزدیک بین بوده است اما هیچ وقت عینک نزده است چون دوست نداشته تفاوت بین تصوراتش و دنیای وحشتناک بیرون را ببیند و این غرق در دنیای درون و تصورات خویش بودن و تمایز آشکارش با دنیای بیرون را میتوان به خوبی در فضای شعرهای مارینا دید.
همچنین ادامه داد: مارینا با لحظه لحظۀ زندگیاش افکارش و احساساتش زندگی میکرده و نمیتوانسته نسبت به چیزی بی تفاوت باشد و همه چیز را با جزئیات کامل میدیده و به حافظه فوقالعادهاش میسپرده است و در جایی آنها را مینوشت. او تلخی جهان دیگرش را با زیباییهای جهانی که برای خود خلق کرده بود گره زده و در اشعار و متونش آنها را به زیبایی به تصویر کشیده است.
مهناز نوروزی گفت: به گفته دختر بزرگش آریادنا، مارینا زنی باسخاوت بود که همیشه برای کمک آماده بود و میتوانست در حالی که درونش مملوء از احساسات فراوان است نگاهی سرد و بی روح داشته باشد و با تمام فروتنیاش قدر و ارزش خود را میدانست.
وی در پایان گفت: زمانی که مارینا از فقر ناامید و به شدت آزرده شده بود و دست یاریاش بی پاسخ میماند تنها راه را، رفتن از این دنیا و رفتن به ان دنیای ابدی و همیشگی خود میدانسته و خود را حلق آویز میکند.
در ادامه آبتین گلکار در خصوص زندگی سرگی یسنین گفت: سرگی یسنین برای ایرانیها شاعر مهمی است که ادبیات فارسی را به خوبی میشناخته و مجموعه شعری درباره ایران و ادیبان ایرانی دارد.
وی افزود: یسنین زندگی نسبتاً کوتاهی داشته و سی سال بیشتر عمر نکرده است. (1895-1925) وی در ۳۰ سال زندگیاش تعداد بسیار زیادی شعر سروده است و تا حدی که در روسیه در زمان حیاتش به عنوان یکی از معروفترین شاعران زمان شناخته میشد و محبوبیت فوقالعاده زیادی داشت.
او بیان کرد: از چند جهت سرگی یسنین با شاعران زمانه خود متفاوت بود. اولین مسئله این بود که شاعری روستایی به حساب میآمد و یکی از شاعرهای روستاهای روسیه بود. او در روستایی در نزدیکی شهر یازان به دنیا آمده بود.
وی بیان داشت: این روستایی بودن و استفاده از مضمونهای روستایی و مناظر طبیعت در آن سالهایی که روسیه غرق گرایشه ای انقلابی و تغییر و تحول بود و زندگی شهرنشینی در حال افزایش بود مقداری متفاوت بود و او را به عنوان شاعر روستایی تحویل نمیگرفتند و او را بخاطر مضمونها و فرم شعرهایش شاعر دهاتی به حساب میآوردند.
وی پیرامون شعرهای سرگی یسنین گفت: شعرهای او معمولاً شعرهای ساده بود و عمده قدرت شعرش در آن شعرهای اولیه در موسیقیایی بودنش بود. این موسیقیایی بودن شعرهای یسنین برای ایرانیها شاید جالب باشد به علت اینکه وزن شعر روسی و فارسی اصولاً دو وزن متفاوت و دو سیستم متفاوت شعری است.
آبتین گلکار در خصوص وزن شعر در زبان فارسی و زبان روسی ادامه داد: وزن شعر ما بر اساس تناوب هجاهای کوتاه و بلند است ولی در زبان روسی وزن شعر از طریق هجاهای تکیه دار و هجاهای بدون تکیه درست میشود و برای همین اغلب اوقات وزن شعر روسی برای ما قابل درک نیست. با این حال شعرهای یسنین از نظر موسیقیایی به شعرهای فارسی نزدیک است؛ به علت اینکه وجه موسیقیاییش بارز است و آن هم تا حد زیادی بر گرفته و ناشی از خاصیت روستایی شعرهایش است به دلیل عامیانه بودن و حالت رقص در شعرهای روستایی خصوصیت موسیقیایی در شعرهایشان پیدا میشود ولی به هر حال شعرهای یسنین در میان مردم خیلی زودتر شناخته شد. به رغم همه این روستایی و ساده بودن و با وجود آن زمانهای که در آن زندگی میکرد خیلی زود در میان مردم محبوبیت پیدا کرد تا حدی که حتی میشود گفت سردمدار یک گروه شعری شد.
او بیان کرد: اصولاً در آن زمان در شوروی و بعد از آن از دو جریان شعری متضاد با هم یاد میشود که سردمدار یکی از آنهایی سنین و سردمدار دسته دیگر مایاکوفسکی بود. این دو شاعر شاید در آن زمان مشهورترین شاعران زمانه خود بودند در حالی که هیچ شباهتی به هم نداشتند و از همه نظر متضاد یکدیگر بودند.
وی افزود: جریان شعری که یسنین نماینده آن هست منتقدان از آن به عنوان شعر آهسته یاد میکنند و برعکس مایاکوفسکی طرفدار و یا سردمدار جریانی بود به نام شعر بلند.
او پیرامون مفهموم شعر آهسته و بلند بیان کرد: منظور از شعر آهسته شعری است که باید خیلی آهسته خوانده شود و معمولاً خواننده برای خود و حتی زیر لب میخواند و شعرش معمولاً خیلی درونگرا و شعری فردی است و باید با زمزمه خوانده شود. برعکس آن شعر مایاکوفسکی شعری است که باید بلند ادا شود و در خطاب به یک جمعی خوانده شود شعری گروهی است و هنگامی که در یک جمع بزرگ خوانده میشود تأثیر بیشتری پیدا میکند. همچنین خاصیت انقلابی دارد و مخاطب را به شور و هیجان میآورد در حالی که شعر یسنین شعری است که معمولاً مخاطب را دچار غم و تفکر و تأمل میکند ولی شعر مایاکوفسکی کاملاً برعکس آن برانگیزاننده است و بخصوص با حال و هوای انقلابی آن زمان همخوانی بیشتری داشته است یسنین نیز شعرهای انقلابی دارد ولی خاصیت انگیزشی در آن به چشم نمیخورد و بیشتر حالت مرثیه دارد یکی از معروفترین شعرهای انقلابیاش شعر منظومه سی و شش یا منظومۀ درباره سی وشش نفر است.
وی بیان داشت: سنین زندگی پرماجرایی داشته است در طول سی سال زندگیاش سه دفعه ازدواج کرده است و در آن دوره که معروف بود اصولاً شاعر پر جنجالی به حساب میآمد. سنین گرایش خیلی شدیدی به مشروبات الکلی داشت که ماجراهایش در میخانههای روسیه دهان به دهان میشد و مجموعه شعر جالبی دارد که میشود ترجمه کرد به نام مسکوی میخانهها. این مجموعه شعر همانطور که از عنوانش معلوم است درباره سرمستیها و ماجراهایی ست که در میکدهها میگذرد. ولی در عین حال در ستایش اینگونه زندگی نیست و شعرهای تاثیرگذاری دارد.
او گفت: یکی دیگر از منظومههای سنین مربوط به سالهای آخر زندگیاش است که منظومهای است به نام انسان سیاه. در این اشعار، آن افسردگی و ملالی که سنین در سالهای زندگیاش به خصوص روزهای آخر زندگیاش به آن دچار بود احساس میشد. در نهایت منجر به خودکشی در سن ۳۰ سالگی شد.
آبتین گلکار خاطرنشان کرد: سنین مجموعه شعر معروف دیگری هم دارد به نام نقش مایههای ایرانی یا در مایههای ایرانی این شعرها با مجموعه مسکوی میخانهها در تضاد کامل است. با این که همگی آنها در یک زمان سروده شده است در سال ۱۹۲۴ و 1923 سنین با شعر فارسی آشنا میشود، مجموعه شعری از شاعران ایرانی با ترجمه یک فرد روسی به نام کرش کتابی را منتشر میکنند منتخبی از اشعار شاعران ایرانی و این کتاب به دست یسنین میافتد به طوری که نمیتوانسته از این کتاب جدا شود.
او گفت: این آشنایی با شعر فارسی آنقدر روی او تأثیر میگذارد که از سازمانهای ادبی که امور ادبی شوروی را به دست داشتند درخواست میکند که او را به روسیه بفرستند در آن زمان اوضاع ایران نیز چندان با ثبات نبود و مقامات شوروی خیلی مایل نبودند که در این زمان ودر آن اوضاع ناامن و بیثبات یسنین را به ایران بفرستند و به جای آن او را به آذربایجان شوروی و باکو میفرستند.
وی افزود: یسنین ۱۵ شعر در مورد ایران میسراید و در یک مجموعه به نام نقش مایههای ایرانی گردآوری میکند که جزو یکی از معروفترین آثار او است. این اثر در مدارس روسیه نیز تدریس میشود.
او اضافه کرد: با این که یسنین علاقه زیادی به ایران داشته برخلاف شعرهای شاعر معاصرش ایوان بونین روس بودن خود را فراموش نکرده و روس هم باقی مانده است.
او گفت: یسنین برخلاف علاقه زیادش به ایران از آمریکا بد یاد میکرده و بر این عقیده بود که سرزمینی است که مردم در آن روح ندارند و سرزمین بسیار سردی است و همیشه برای او نماد پیروزی تمدن تکنولوژی بر طبیعت بوده است ولی در مورد ایران چنین نگرشی را نداشت و در شعرهایش از آن به خوبی یاد میکند.
آبتین گلکار در پایان گفت: سرگی یسنین در شعرهایش همان اعتقادی که ما داریم که از جهان دیگری آمدهایم و مدتی در این جهانیم و باز به جهان اول بر میگردیم، را دارد و در شعرهای دیگرش نیز به این نکته اشاره میکند که ما در این دنیا فقط مسافریم.
پایان نشست به اعلام برندگان مسابقۀ ترجمۀ شعر و نمایش ویدئوهای ارسالی آنها گذشت.
نظر شما :