هفت هنر از کلام حضرت امیر علیه السلام صادر شده است / هسته و کانون هنر در فطرت بشری است
نشست هنر در کلام امیر المومنین علی (ع) به همت معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی با حضور آقای حجت کفاشی (محقق و پژوهشگر حوزه هنر و رسانه) شنبه 23 بهمن 1400 برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر عصمت مؤمنی مدیر اجتماعی دانشگاه ضمن عرض خیرمقدم به حضار بیان داشت هنر در آن زیبایی است و امیدوارم این نشست افق و مسیری را برای ما باز کند و در ادامه از آقای حجت کفاشی درخواست نمود تا به ایراد سخنرانی با موضوع نشست بپردازند.
در ابتدای برنامه آقای حجت کفاشی پیرامون اهمیت هنر در دین مبین اسلام، هنر در قرآن پیوند و رابطه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و قرآن، اهمیت و تعریف هنر از نگاه بزرگان دین به ویژه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرداختند و گفت که رسالت هنر سیراب کردن همهی مردم در تمام سطوح فکری است. برای اینکه دیدگاههای اسلامی، اخلاق اسلامی، جهان بینی اسلامی، فلسفهی اسلامی، فقه اسلامی، جهانی شود، قابل فهم و درک ملل و اقوام گوناگون گردد بایستی از ظرفیتهای بی نظیر انواع هنر و مصنوعات هنری بهره گرفت. حضرت امیر (علیه السلام) نگاهی بسیار دقیق و عمیق به اشیا و پدیدهها و به طور کلی جهان هستی داشتهاند که برگرفته از جهان بینی کامل اسلامی ایشان بوده است. از طرف دیگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خصوص بسیاری از هنرها مانند خوشنویسی نیز اظهار نظرکرده و چهارچوب عملکردی برای علاقه مندان مشخص کردهاند. امیرمومنان امام علی (علیه السلام) هنرهایی مانند موسیقی را چندان مطلوب نمیدانستهاند که به تبعیت از دستورات دین مبین اسلام بوده است.
وی بیان داشت: در یک روش غیر مستقیم به عنوان مثال در متون دینی نیز به آن اشاره شده است در جایی که حضرت امام حسن و امام حسین علیه السلام میخواستند روش صحیح وضو گرفتن خود را یک پیرمرد گوشزد کنند به صورت غیرمستقیم به بیان پرداختند و این نشان میدهد که تأثیر آن بیشتر است و روش هنری که این دو امام بزرگوار به کار گرفتند میتواند مثالی باشد به صورت ملموس برای اینکه هنر به همین شیوه به صورت غیرمستقیم به بیان میپردازد. در روایات فراوانی داریم و همچنین در قرآن که میفرماید با غیر زبانهایتان به بیان بپردازید. در آیه ۱۱۱ سوره یوسف نیز به این موارد اشاره شده است. قرآن علاوه بر اینکه معجزه و کتاب دین مبین اسلام است یک شاهکار ادبی نیز محسوب میشود و این هنر نوشتاری و بلاغت در قرآن بر کسی پوشیده نیست یکی از زبانهایی که در قرآن وجود دارد زبان قصه است زیرا زبان قصه را همه میتوانند از آن بهره ببرند. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند صوت خوش زیور قرآن است. بیان در روایت دیگر آمده است که هر چیزی زیوری دارد و زیور قرآن صوت خوش است. یکی دیگر از مواردی که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است هنر نوشتن است و در قرآن برای قلم ارزش قائل شده است و به آن سوگند خورده است. از هنرهای دیگری که پیوند تنگاتنگی با قرآن دارد و قرآن بر مبنای این هنر است هنر قصه نوشتن است زیرا یکی از شیوههای جذب مخاطب و تأثیر بیان مطلب بر مردم بیان آن توسط قصه است تا بتواند حرف خود را انتقال دهد و این در انتقال مفاهیم نقش به سزایی دارد. در برخی از داستانها اصل موضوع داستان را از همان ابتدا بیان میکند مانند داستان اصحاب کهف و در بعضی از داستانها باید با آن همگام شد تا در انتها موضوع را بفهمیم مانند داستان حضرت موسی و حضرت خضر علیه السلام؛ که در این داستان موارد را گام به گام بیان میکند.
ایشان در بخش دیگر پیرامون پیوند قرآن و حضرت امیر المومنین علی علیه السلام بیان داشت: پسر عموی پیامبر بودن، داماد پیامبر بودن و اولین کسی که به اسلام ایمان آورد و از طرفی تسلط و دانش حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بر قرآن از مواردی است که در رابطه ایشان با دین، قرآن و اسلام را میرساند. "علی مع القرآن والقرآن مع علی" از روایات مشهوری است که از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیرامون حضرت علی علیه السلام بیان شده است. این روایت و مانند آن در منابع اهل سنت نیز بیان شده است طوری که قرآن و حضرت علی علیه السلام را نمیتوان از هم جدا کرد.
در بخش دوم ایشان پیرامون جایگاه هنر در بین بزرگان دین بیان داشت: امام خمینی تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمّدی(ص)، اسلام ائمه ی هدی، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیّت ها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمّل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفّهین بی درد؛ و در یک کلمه "اسلام آمریکایی" باشد. علامه طباطبایی از مفسران بزرگ قرآن؛ ایشان در تفسیر آیاتی که مربوط به"شعر"(به عنوان جلوه بارزی از هنر) است حاکی از اشاره به نکاتی است که این نکات همان ویژگی هایی هستند که می توانند به عنوان اصلی ترین ویژگی های هنر بی تعهّد دوران معاصر محسوب شوند، هنر بی تعهّدی که در پناه شعارهایی چون "هنر" برای هنر"و"آزادی هنرمند" خویش را از همه قیود اخلاقی و از پیش تعیین شده الهی و انسانی؛ آزاد و رها می پندارد. علامه جعفری در تعریف هنر می گوید: نوع نگرش و بینش های چهارگانه"علمی محض"، "نظری"، "فلسفی"و "مذهبی" را دخیل می داند. ایشان هنر را به یکی از نمودها و جلوه های بسیار شگفت انگیز و سازنده حیات بشری دانسته، ایشان، هنر را به دو دسته "هنر پیرو" و "هنر پیشرو" تقسیم می نماید. شهید مطهری نام دیگر "هنر"را "زیبایی آفرینی" می داند و به این ترتیب بر رابطه بنیادین "هنر"و"زیبایی"وتأثیرآنها بر یکدیگر تأکید می کند. توضیح می دهد که: در "انسان گرایش به جماال و زیبایی به معنای مطلق وجود دارد، حال چه به معنای زیبایی دوستی یا زیبایی آفرینی که نامش هنر است". بنابراین، ایشان "هنر"را"زیبایی آفرینی"می داند، یا "خلق زیبایی" را "هنر" می نامد. آیتالله جوادی آملی زیبایی را چیزی می داند که به دستگاه ادراکی انسان ملایمت داشته باشد و هنر را خلاقیّت این دستگاه (ادراکی) معنا می کند. به تعریف ایشان از زیبایی که آن را لذّت قوای ادراکی انسان می شمارد، نتیجه گرفت که هنر در رشته هایی خاص محدود نمی شود. ایشان بین زیبایی و هنر تفاوتی جوهری قائل است، هر دو را زیر مجموعه کمال می داند. امّا زیبایی را بسته به ساحت هستی (فراطبیعت یا طبیعت)، به دو گروه اصلی "جمال وجودی" و "جمال قراردادی" تقسیم می کند و به تبع آن، هنر اصیل را هنری می داند که "جمال وجودی" را ارائه کند. آیت الله نجومی هنر و زیبایی را مترادف و همراه می داند و معتقد است که: "هنر و زیبایی آن از درون انسان ها می تراود. ایشان از ویژگی های هنر به لطف و لطافت آن و همراهی و تطبیق و هماهنگی آن با لطف و لطفات روح انسان تأکید می نماید، و این ویژگی ها را ناشی از همراهی هنر اصیل با فطرت انسان می داند. دکتر علی شریعتی "هنر" یک مقوله دینی است و یک حقیقت متعالی و مقدّس است که نجات بخش بشریّت است و هم چنین یک رسالت مافوق مادّی و متعالی و صد در صد انسانی دارد". او معتقد است: "هنر عبارت است از کوشش انسان برای برخوردار شدن از آن چه باید باشد، اما نیست". ویژگی های هنر: 1-مقوله ای دینی است، 2- از نظر او، هنر باید "نجات بخش" باشد 3- هنر؛ هدفمند و غایت گراست. علم زبان از نظر فارابی دارای هفت بخش بزرگ است که یکی از آنها "علم قوانین اشعار" است. فارابی در توضیح گفتار شعری می گوید: "گفتار شعری سخنانی است که از اموری ترکیب می شوند که خواصشان آن است که برای شنونده، در امری که مورد گفت و گو واقع می شود، حالتی را برمی انگیزد، یا چیزی را برتر از آنچه هست، یا فروتر از آنچه هست جلوه می دهند؛ و این در مورد توصیف زیبایی یا زشتی است، یا شکوهمندی یا خواری، یا چیزی شبیه اینها...
وی در بخش سوم سخنان خود گفت: دیدگاههای هنری امام علی (ع) و نحوه مواجه ایشان با انواع هنر و کاربرد آنها در حقیقت همان دیدگاه قرآنی به هنر است. هسته و کانون هر هنر و محصول هنری زیبایی و حس زیباشناختی نهفته در فطرت بشری است. در حقیقت همین حس زیباشناختی است که ادراک و دریافت بشری از مصنوعات هنری را شکل میدهد. امام علی (ع) در خصوص بسیاری از حیطههای هنری که در آن مهارت و چیرگی خاصی داشتهاند، تلاش نمودهاند تا با ترسیم چهارچوب معین، نقشه راهی نیز در اختیار پیروان و علاقه مندان به اینگونه هنرها قرار دهند. مهمترین و شاخصترین هنری که امیرمومنان در آن چیرگی و تسلط خاصی داشتهاند هنر سخن وری است. درخشندگی سخنان و خطبههای امام علی علیه السلام که زبانزد خاص و عام است به علت جاذبهی سخنوری در محدودهی فصاحت و بلاغت عَلَوی و بسیار شگفتی آور است. امام علی (علیه السلام) در یک سخنرانی با نام خطبه قاصعه جانها را عوض میکرد، اشکها را جاری میساخت و دلها را بهم گره میزد. و در خطابه دیگری آن هم در لشگر دشمن، صف خوارج نهروان را شکافت که اکثر آن فریب خوردگان توبه کرده و در کمال پشیمانی و خضوع به لشکریان امام پیوستند. همچنین این امام همام تسلط شگفت آوری در هنر نویسندگی داشتهاند که نمونه شاخص آن شاهکار ایشان در نهج البلاغه است. امام علی علیه السلام در نهج البلاغه در ۷۹ نامه، با استفاده از هنر نویسندگی، به گونهای شگفتی آور، دل و جان دوست و دشمن را تغییر داده است.
آقای کفاشی پیرامون اینکه هفت هنر از کلام حضرت امیر علیه السلام صادر شده است گفت: اول شعر: ایشان شاعری چیره دست و هم شعر شناس ماهر و هم شاعر شناس دقیق و هم سرودههای فرآوانی داشت. شعر مطلوب را شعری میدانست که از نظر فکری و اعنقادی در مسیر صحیح باشد و هم از نظر محتوا ارزشمند. دیوانی منصوب به حضرت است که 1500 بیت در مفاهیم اخلاقی و موضوعات اندرزآمیز دارد.
دوم نثر: حضرت نسبت به جاذبههای سخن حرف و نظر دارد و خودش سرآمد همگان است. ایشان با سخنان دل و جان دوست و دشمن را تغییر میدهد. به مانند اوصاف متقین در خطبه همام ایشان میگوید همانا ما امیران سخنیم، درخت سخن در ما ریشه دوانده و شاخههای آن بر ما سایه افکنده.
سوم هنر خوشنویسی: امام بر تمامی امور و نکات خوشنویسی واقف بود و فرمودند بر شما باد خط زیبا چرا که آن از کلیدهای روزی است. در توصیهای به کاتبشان فرمود: در دوات خود لیقه بینداز، نوک قلم را دراز بگیر، میان سطرح ها فاصله بینداز، حروف را نزدیک به هم بنویس که رعایت این نکات برای زیبایی خط نیکوتراست.
چهارم هنر قصه گویی: با تاسی به قرآن همواره از قصه و قصه نویسی در بیان دیدگاهها و انتقال مفاهیم به دیگران بهره جسته است. به خوبی با ظرفیت قصه در خصوص قابل لمستر کردن موضوعات آشنا بوده و زبان قصه گوی فاخری داشتند. در بسیاری از خطبهها و نامههای نهج الابلاغه تلاش کردهاند تا با ذکر قصه گذشتگان فهم مطالب را برای مخاطب آسانتر کنند. هم در سخنرانیها و هم در نامهها داستانهای گذشتگان و ماجراهای تلخ و شیرین زمان را بسیار جالب و روشن با استفاده از هنر تجسمی بیان فرمودند که شگفتی آور است. با کمال مهارت قصهها و تاریخ گذشتگان زیر واژة «ماضین» در بسیاری از خطبههای نهج البلاغه و نامهها، مطرح فرموده است.
پنجم فصاحت و بلاغت در سخن: سخن حضرت بی تکلف و سلیس و روان و تصویرآفرینی یکی از جلوههای آن است. شیوههای تصویر آفرینی در کلام ایشان: رویارویی صحنهها با یکدیگر، محاوره و گفتگو، استفاده از حرکات دستان و انگشتان، استفاده از رنگها، توصیف پدیدهها و جانبخشی به اشیاء. در روش وصف و تشخیص بیشترین نقش را تصویر آفرینی کلام ایشان ایفا میکند.
ششم هنر نمایشنامه است: وقتی از حضرت مطلب کلامی و فلسفی میپرسیدند به جای بحث به نمایش روی میآورد. علمای مسیحی وقتی پرسیدند خدا کدام طرف است که شما به همه طرف به او سلام میکنید: ایشان آتش روشن کرد و دور آتش جمع شدند و گفت نور را کدام طرف است و همه گفتندروبروی ما... ایشان گفتند همه چیز پشت و رو ندارد. نور شعله .... الله نور السماوات و الارض.
هفتم هنر رنگ شناسی هستند: عنصر رنگ شاید تنوع کمتری نسبت به تشبه و استعاره و.. داشته باشد آن هم به خاطر طبیعت کم رنگ عصر جاهلی است. حضرت 50 با از رنگهای سیاه و تیره و سبز قرمز و سفید و نقرهای و زرد و گندمی بهره گرفته و اما از آبی نامی برده نشده که البته رنگ سبز و آبی یکسان بودهاند. چهار رنگ پرکاربرد سیاه سفید سبز و قرمز بودهاند.
در خاتمه بیان داشت: بررسی سخنان و مطالب باقی مانده از امام علی (علیه السلام) به روشنی نشان میدهد که ایشان بر بسیاری از هنرها تسلط داشتهاند و آنها را برای آموزش دیگران، انتقال مفاهیم، ذکر نقطه نظراتشان و ارتباط و تعامل هر چه بیشتر با جامعه و مسلمانان به کار گرفتهاند. این یافتهها بر خلاف ادعای برخی کج اندیشان است که تلاش دارند اینگونه نشان دهند که نه تنها هنر در اسلام و نزد بزرگان اسلامی از ارج و قربی برخوردار نبوده بلکه اسلام با هنرها تضاد و دشمنی دارد. بررسی مهمترین اثر به جامانده از کلام امیرمومنان امام علی (علیه السلام) که همانا کتاب ارزشمند نهج البلاغه است نشان میدهد که امام علی (علیه السلام) بیشتر در هنرهایی مانند: سخنوری و بلاغت، شعر، قصه گویی، تصویرآفرینی، نمایشنامه و مانند اینها چیرگی خاصی داشتهاند. بعلاوه در خصوص بسیاری از این هنرها مانند خوشنویسی نیز اظهار نظر کرده و چهارچوب عملکردی برای علاقه مندان مشخص کردهاند. بررسیهای انجام شده در پژوهش حاضر نشان داد که مهمترین هنرهایی که امام علی (علیه السلام) بویژه در مطالب گردآوری شده در نهج البلاغه از آن بهره گرفته و ظرفیتهای آنها را در انتقال مفاهیم دینی به مسلمانان به کار بسته است عبارتند از: شعر-سخنوری-نویسندگی-قصه گویی-نمایشنامه-تصویرآفرینی.
نظر شما :