نشست «بررسی کارنامه سیاسی و علل محبوبیت آیتالله هاشمی رفسنجانی»
نشست «بررسی کارنامه سیاسی و علل محبوبیت آیتالله هاشمی رفسنجانی» برگزار شد.
جلاییپور در نشست «بررسی کارنامه سیاسی و علل محبوبیت آیتالله هاشمیرفسنجانی» در دانشگاه علامه، مهمترین ویژگی او را مقابله با بنیادگرایی دانست و گفت: هاشمیرفسنجانی دومین شخصیت سیاسی در چهل ساله گذشته ایران بود که در توصیف جایگاه سیاسی و اجتماعی، او را انسانی مردمگرا، توسعهگرا، نهادساز و معمار اعتدالگرایی میدانند.
به گزارش عطنا، حمیدرضا جلاییپور سهشنبه، ۲۹ فروردینماه در نشست «بررسی کارنامه سیاسی و علل محبوبیت آیتالله هاشمی رفسنجانی» که به همت انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد به ایراد سخنرانی پرداخت.
هاشمی مهمترین سد در برابر گسترش بنیادگرایی بود
جلاییپور در آغاز سخنانش صحبت از هاشمی را مترادف با صحبت از نیم قرن تاریخ سیاسی ایران دانست و اظهار کرد: آیتالله هاشمی در تراز سیاستمدارن ملی- مذهبی ایران است و بارزترین ویژگیهای او مردمگرایی، توسعهگرایی و نهادساز بودن و قبل از همه این موارد، مهمترین سد در برابر گسترش بنیادگرایی بود، آن هم در دورهای که منطقه و حتی جهان را بنیادگرایی دینی فرا گرفته است.
عضو هیئت علمی جامعهشناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه سخنانش در این نشست سه قسمت دارد، ابتدا به آشنایی خودش با هاشمیرفسنجانی و همچنین برشمردن ویژگیهای مهم شخصیتی او بر مبنایی این آشنایی پرداخت و در بخش سوم به برداشت کلی و نقد جامعه سیاسی ایران، اشاره کرد.
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد و ملت درباره نحوه آشنایی با آیتالله هاشمی، گفت: در سال ۱۳۵۵ در فضای دانشگاهی پیچید که یک روحانی وجود دارد و مورد قبول امام خمینی(ره) است، بنابراین کنجکاو شدیم که بدانیم او کیست؟ برای همین زمانی که در همان سال وی از زندان آزاد شد و یک کلاس تفسیر قرآن در خیابان عینالدوله آن زمان برگزار کرد ما نیز در آن شرکت کردیم.
امام خمینی(ره)، هاشمی را قبول داشت
جلاییپور افزود: زمانی که امام خمینی(ره) به آیتالله هاشمی در کنار افراد دیگری مثل مهندس بارزگان حکم دادند که به بازرسی و حل و فصل مسائل نفتی بپردازند یا وقتی که این روحانی در آن روز حساس حکم نخست وزیری بزرگان را خواند در حالی که کسانی دیگری هم میتوانستند این کار را انجام دهند، کنجکاوی ما بیشتر و بیشتر میشد. ضمنآنکه تحلیلهایی سیاسی مرحوم هاشمی در نماز جمعهها در بین قشر دانشجو اهمیت بیشتری داشت و برای همه مهم بود.
وی در ادامه چگونگی آشناییاش با آیتالله هاشمی را اینگونه روایت میکند؛ «بعدها زمانی که در دهه اول انقلاب، فرماندار مهاباد و مشاور سیاسی استاندار کردستان بودم، چهار و پنج سال آخر جنگ به گونهای بود که از طریق کردستان به خاک عراق رفت و آمد میشد، بنابراین من و استاندار به طور مرتب با آیتالله هاشمی جلسه داشتیم».
اصلاحطلبان با ما جلسه نمیگذاشتند، اما هاشمی به ما وقت میداد
جلاییپور با بیان خاطرهای به ابعاد شخصیتی آیتالله هاشمی اشاره کرد و گفت: زمانی که ایران قعطنامه ۵۹۸ یعنی آتشبس را پذیرفت و آقای روحانی هم در آن زمان در منطقه بود کسی از قعطنامه خبری نداشت، حتی ما هم از رادیو شنیدیم و بعدها فهمیدیم شخصیت برجسته پشت این قضیه، آیتالله هاشمی بوده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: در دوره اصلاحات، زمانی که ما روزنامه جامعه را راهاندازی کردیم خود اصلاحطلبان با ما جلسه نمیگذاشتند، اما آیتالله هاشمی به ما وقت میداد.
وی با بیان خاطره دیگری از هاشمی، خاطرنشان کرد: بعد از جریان ۱۳۸۸ که دیگر جَو فتنهفتنه همه جا راه افتاده بود و او ساکت فتنه شد، وضعیت بسیار رعبآور شده بود و باز هم در آن زمان او به اصلاحطلبان پیشرو وقت ملاقات میداد و همیشه با امید حرف میزد و شنونده خوبی بود.
هاشمی تلاش میکرد با ادبیات علوم انسانی و توسعه آشنا شود
استادیار جامعهشناسی دانشگاه تهران با اشاره به آشنایی ۳۷ ساله خود با هاشمی ویژگیهای برجسته او را اینگونه روایت میکند؛ «اولین ویژگی او بامعنا حرف زدن و بیان ساده و در عین حال بسیار عمیق بود که برای مردم عادی هم قابل فهم است. وی اصلاً لفط قلم حرف نمیزند، زمانی که در جلسه او حضور داشتید حتماً به سخنان شما با حوصله گوش میداد. ویژگی سوم آیتالله هاشمی با اینکه آموزش سنتی دیده بود با این حال تلاش میکرد با ادبیات علوم انسانی و توسعه آشنا شود و در این زمینه مطالعه میکرد.
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد و ملت در ادامه ویژگیهای شخصیتی آیتالله هاشمی، بیان کرد: او جزو معدود شخصیتیهای بود که بین ارتش و سپاه توازن برقرار میکرد. نکته بعدی اینکه وی اهل انجام کارهای بزرگ و در اصطلاح ریسکی بود که یکی پذیرش قعطنامه آتشبس با عراق بود. اگر چنانکه این اتفاق صورت نمیگرفت، پنج استان کشور از دست میرفت. تنها کسی که پای خاتمه دادن به جنگ ایستاد و کشور را نجات داد، هاشمی بود. اگر به «کورنولوژی» حکومت صدام نگاه کنید، سرآغاز افول حکومت او با پذیرش این قعطنامه اتفاق افتاد. نکته بعدی پس از جنگ درمورد هاشمی این بود که حرکت به سمت توسعه را شروع کرد و در آن زمان روزنامه کیهان نوشت، «توسعه یعنی غربی شدن و نه غربی شدن یعنی وابسته شدن و وابسته شدن یعنی فروختن انقلاب اسلامی»، حال آنکه به نظرم اصلیترین جهتگیری احمدینژاد، ضدیت با توسعه بود.
جلاییپور افزود: امیدوارم دوستان یادشان نرود در سالهای ابتدایی بعد از جنگ مردم حتی برای خرید یخچال به استانداری مراجعه میکردند تا مجوز بگیرند، ولی حرکت توسعه آیتالله هاشمی باعث فاصله گرفتن از این وضعیت شد.
یکی از کارهای بزرگ هاشمی حل مسئله انتخاب رهبری بود
وی اذعان کرد: از دیگر کارهای بزرگ هاشمی حل مسئله انتخاب رهبری در شبی که هنوز پیکر امام راحل تشیع نشده بود، است. ضمنآنکه بعد از جریان ۱۳۸۸ به نماز جمعه آمد و راهحلهایی ارائه کرد و روی حرفش هم ایستاد، امروزه هم معلوم شد، چه کسی بصیرت دارد و چه کسی بیبصیرت است و احمدی نژاد با زدن به سیم آخر این را نشان داد.
«هاشمی؛ انسان مردمگرا بود نه مردمگریز»
جلاییپور با بیان اینکه هاشمی، انسان مردمگرا بود نه مردم گریز، اظهار کرد: معتقدم دو نوع پوپولیست وجود دارد، یکی پوپولیست مخرب بوده که نمونه اعلای آن احمدینژاد است و وعدههای خالی به مردم میدهد، مثلاً نفت را بر سر سفره مردم میآورد یا حرف از مدیریت جهانی میزند و عنوان کردن این موارد، مردمگریزی مخرب، خالیبندی و غیر علمی است.
وقتی هاشمی بحث مترو را مطرح کرد به او خندیدند!
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره همین موضوع خاطرنشان کرد: مردمگرایی یعنی یکسری چیز مهم با مردم در میان گذاشتن و دنبال آن را گرفتن است، مثلاً مترو را زمانی مطرح کرد که به وی خندیدند اما امروز ایران به این صنعت مزین شده است.
هاشمی، روحانی که از دل کویر برخواست و توسعهگرا شد
استادیار جامعهشناسی دانشگاه تهران ویژگی برجسته دیگر هاشمی را توسعهگرا بودن دانست و گفت: آیتالله هاشمی یک انسان مذهبی و مدرن ایرانی بود، اینکه یک روحانی از دل کویر برخیزد و صرفاً تحصیلات حوزوی داشته باشد و توسعهگرا شود، خیلی مهم است و نکته بعدی اینکه او مخالف بنیادگرایی دینی بود.
مشکل کشورهایی مثل افغانستان و پاکستان نداشتن امثال هاشمی است
جلاییپور اضافه کرد: نکته بعدی اینکه میراث چندین ساله آیتالله هاشمی این بود که نگذاشت از سال ۱۳۸۴ به بعد جریان افراطی ایران را تکان بدهد و به نظرم مشکل کشورهایی مثل افغانستان و پاکستان و دیگر کشورهایی که جریانهای اعتقادی افراطی دارند، نداشتن شخصیت بزرگی مثل آیتالله هاشمی است.
وی افزود: نکته دیگر درباره شخصیت آیتالله هاشمی جا انداختن میانهروی و اعتدال در کشور بود و بالاخره اینکه او از معدل مردم فاصله نگرفت و او نه نخبهگرای، نخبهگرا و نه مردمگرای عوام بود.
۱۰ قبری که روی هم ۱۰ میلیون تومان هم قیمت نداشت!
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد و ملت در پایان با انتقاد از دو دهه تخریب آیتالله هاشمی، به بیان یک خاطرهای از او پرداخت و گفت: زمانی که در سال ۱۳۸۴ در یک شهر کشاورزی اصفهان برای تبلیغ آقای معین رفته بودیم، راننده آژانسی که مرا میبرد به یک قبرستان که ۱۰ قبر آماده داشت اشاره کرد و میگفت، این قبرها پروژه پسران آیتالله هاشمی است درحالی آن ۱۰ قبر روی هم ۱۰ میلیون تومان هم قیمت نداشت.
پنج میلیون نسخه سیدی علیه آیتالله هاشمی پخش کردند که بگویند او نماد فساد است
جلاییپور با بیان اینکه فیلمی را به تعداد پنج میلیون نسخه سیدی علیه آیتالله هاشمی پخش کردند که بگویند او نماد فساد است، گفت: اما در نهایت دیدیم که در تشیع جنازه مرحوم هاشمی، مردم ایران چگونه شرکت کردند و میتوان گفت؛ دومین تشیع جنازه باشکوه ایرانیان از یک شخصیت بعد از امام خمینی(ره) بود و مردم ایران پاسخ آیتالله هاشمی را دادند.
از دیگر سخنرانان این مراسم صادق زیباکلام بود که در نشست «بررسی کارنامه سیاسی و علل محبوبیت آیتالله هاشمی رفسنجانی» اظهار کرد:
از منظر سیاسی، آیتالله هاشمی را باید در طیف لیبرال قرار داد و اولین دولت او که از یکسو افراد اصولگرا از قبیل علی لاریجانی، مصطفی میرسلیم، بشارتی، ولایتی، هاشمی گلپایگانی و از سوی دیگر مصطفی معین، خاتمی، حسین کمالی هستند در حقیقت نشاندهنده لیبرال بودن او است.
زیباکلام ادامه داد: آیتالله هاشمی صرفاً متکلم وحده نبود و یقینا با مکاتب لیبرالیسم آشنایی نداشت.، اما رفتار وی مانند اجازه دادن به مخالفت و انتقاد کردن از سوی وزیران و سایر افراد از ویژگیهای لیبرال بودن او بود.
وی به خاطره صحبت کردن خود و حسین کمالی (وزیر کار در دولت هاشمی) با آیتالله اشاره کرد و گفت: صحبت من درمورد دولت او، انتقاد از حاکمیت روحانیت و همچنین مخالفت حسین کمالی و سایر وزیران نمونهای از ویژگیهای لیبرال بودن او است.
این استاد علوم سیاسی، ادامه داد: «حسین کمالی که جزء وزرای آیتالله رفسنجانی بود، نقل میکرد یک شب در هیئت دولت درباره یک موضوع اقتصادی ساعتها بحث کردیم و اواخر بحث مشخص شد آقای هاشمی از بحث خسته شدهاند و در نهایت تصمیم گرفتند که این موضوع را به رأی بگذاریم.
وی تصریح کرد: آیتالله هاشمی قبل از رأیگیری گفتند، اگر کسی با این طرح مخالف است، اصراری نیست در دولت بمانند؛ اما باوجود این صحبت، من و دکتر معین رأی مخالف دادیم».
زیباکلام اضافه کرد: این در حالی است که در دولت احمدینژاد، انتقاد فرهاد رهبر، معاون و رئیس سازمان برنامه و بودجه از عملکرد طرحهای اجرائی احمدینژاد منجر به اخراج او شد.
حق اندیشیدن را از من نگیرید
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: فلسفه سیاسی آیتالله مهمتر از رفتار فردی او است، لیبرال بودن او را در زمان قبل از انقلاب هم میتوان مشاهده کرد، تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق به مارکسیسم منجر به برپاشدن طوفانی در میان جریانات اسلامگرا شد به گونهای که مبارزه با مجاهدین خلق را واجبتر از مبارزه با رژیم شاه میدانستند.
ویادامه داد: ایجاد دوگانگی و شکاف در بین اسلامگرایان و مارکسیسمها به نفع رژیم بود و در این زمان بود که آیتالله هاشمی رژیم را از ایجاد دوگانگی محروم کرد و گفت دشمن اصلی ما رژیم شاه است و هرگز نباید در بین مبارزان دوگانگی ایجاد شود.
زیباکلام با بیان اینکه آیتالله از هوش بالایی برخوردار بودند، عنوان کرد: بزرگترین خدمت هاشمی در جریان جنگ در سالهای ۶۵ و ۶۶، پایان دادن به جنگ بود، چرا که ایشان متوجه شده بودند تسلیحات جنگی ایران بسیار پایین است و در مقابل عراق روزبهروز از تسلیحات بهتری برخوردار میشود و همین منجر به از دست دادن نواحی پس گرفته شده میشود.
وی بیان کرد: هاشمی در زمان امام به طور جدی به دنبال عادیسازی رابطه با آمریکا بود که بعد از فوت امام این امر میسر نشده و از آن زمان تاکنون به دنبال آمریکاستیزی که هیچ منفعتی برای ملت ندارد هستیم.
زیباکلام تصریح کرد: زمانی که افرادی در نماز جمعه سال ۵۸ شعار مرگ بر بازرگان سر دادند، هاشمی که امام جمعه بود، گفت بازرگان مستحق مرگ نیست اما سی سال بعد و در نماز جمعه که شعار مرگ بر هاشمی سردادند، امام جمعه مکث کرده و در ادامه خطبه را قرائت کرد.
در ادامه، نشست با پرسش و پاسخ همراه بود و زیباکلام در پاسخ به درخواست دانشجویی مبنی بر توضیح در مورد چاپ مقاله او در روزنامه کیهان در سال ۵۸ در خصوص «بعد از شاه نوبت به آمریکا است»، گفت: انسانها در جریان رشد فکری و عقلی دچار قبض و بسط میشوند و فایده قبض و بسط این است که افقهای دیگری مییابند لذا من در آن دوران نگاهم اینگونه بود و اکنون اینگونه است. امروز نگاهم تغییر کرده، اما مهم است این صداقت را داشته باشیم که اعلام کنیم تغییر کردهایم. حق اندیشیدن را از من نگیرید. آن مقاله محصول تفکر صادق زیباکلام در سال ۱۳۵۸ بود.
در ادامه، این فعال شناختهشده اصلاحطلب در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان اظهار کرد: همه محصولات شرایط سیاسی و اجتماعیای هستیم که در آن زندگی میکنیم و باید به کلیت روند و شرایط حاکم در آن دوران نگاه کرد.
زیباکلام همچنین در پاسخ به این سوال که «بعد از هاشمی و مشخصاً امروز چه باید کرد»، گفت: هاشمی در کنار دستاوردهایش، نقاط ضعفی هم داشته که به نظر من بزرگترین دستاورد هاشمی نهادینه کردن جریان اعتدال و میانهروی بود، در انتخابات امسال نیز علیرغم تلاشی که مخالفان اعتدال خواهند کرد اما پیروز نخواهند شد چرا که اعتدال در جامعه نهادینه شده است.
نظر شما :