وحید شالچی: مسئلۀ جراحی زیبایی یک پایۀ روانشناسی و یک پایۀ جامعهشناسی دارد/ مُدهای اجتماعی، تبهای اجتماعی ایجاد میکند
آدمها انگار از روی یکدیگر کپی، پیست شده اند، دماغ هایی که از سرازیری به سربالایی تغییر وضعیت داده اند و لب هایی که دیگر معمولی نیستند و از شدت پف کردگی توی ذوق می زنند، یا گونه های برجسته ای که شخصیت صورت را به هم می ریزد و به آن حالت تصنعی می دهد.
اما در شباهت بیش از اندازه آدمها به یکدیگر پای چه کسی در میان است، اصلا زشتی و زیبایی چهره را چه کسی تعیین می کند؟ پاسخ روشن است، این غول های تبلیغاتی اند که با تبدیل آدمی به کالا، او را در خصوص هویت و چهره اش به نوعی گیجی و از خودبیگانگی مفرط مبتلا کرده اند. این از خود بیگانگی موجب پذیرش هویتهای پوشالی شده که شبیه شدن به چهره سلبریتی ها و شخصیت های هالیوودی از نشانه هایبارز آن است.
بدین ترتیب مافیای تبلیغاتی، هویت واقعی افراد را می زداید و آنها را همچون آدمک های کوکی و یا عروسک های خیمه شب بازی به دست تیغ جراحان زیبایی می سپارد.
«وبلن» از جامعه شناسان مطرح آمریکایی بر این باور است که «فایده اشیا باتوجه به زیبایی و گرانی شان تعیین می شود بنابراین نگرش «شی گونه» و کالایی افراد نسبت به خودشان سبب می شود تا آنها از این طریق وانمود کنند که متعلق به پایگاه اجتماعی بالایی هستند. از نظر او امروزه، مرز جدایی طبقات اجتماعی مبهم و متغیر است و در نتیجه اعضای هر لایه اجتماعی، آرایش سبک زندگی متداول لایه بالاتری را تقلید می کنند این ها چون از شهرت و احترام لایه های بالایی محروم اند، می کوشند حداقل در ظاهر با قوانین و هنجارهای پذیرفته شده با آنها همنوایی کنند.»
اما گستره این بحث مفصل است و ما نباید توفیق غول های تبلیغاتی در القاء نگرش «شی گونه» آدمها نسبت به خود را دستکم بگیریم، طبعا چنین دیدگاهی در جوامع در حال گذار دامنه وسیع تری دارد و این از مختصات چنین جامعه ای است که آدمی در برزخ جهان بینی سنتی و مدرن بماند و گاه تا مرز بحران هویت به پیش رود. فرد در این جامعه، سرگردان است و با «خویشتن خویش» بیگانه و حتی دچار پدیده «خود بدی» و «دیگر پرستی» می شود، در اینجاست که چهره و ظاهر فرد ملاک ارزیابی یا قضاوت دیگران قرار می گیرد و تب جراحی زیبایی آنقدر بالا می گیرد که فروکش کردنش به آسانی میسر نیست.
در چنین جامعه ای، برخی آدمها هربار مقابل آینه میایستند، نفس شان در سینه حبس می شود و از دیدن خود بیزارند می شوند. آنها در آینه شخصی را میبینند که با تصورات ذهنی شان کاملا بیگانه است. بیشتر اوقات فکر میکنند، زیر چشمانشان گود افتاده و بینی بزرگ و گوشتی دارند که بخش زیادی از صورتشان را اشغال کرده و یا اینکه گردنشان مثل گردن غاز بلند است. این افراد به سندرم «خودزشت انگاری» مبتلا هستند، به این معنا که افراد مبتلا به این سندرم خود را زشت میبینند و از طرز نگاه کردن مردم نگران اند و در بسیاری موارد در انجام عملهای زیبایی افراط می کنند.
آمریکایی ها و ژاپنی ها صدرنشین جراحی زیبایی
بررسی های ما حاوی چند نکته است، اول اینکه ایرانی ها تنها مردمانی نیستند که در این کره خاکی برای زیباتر شدن به جراحی زیبایی دست می زنند اما در جامعه ما بیشتر به علت در گذار بودن و ارتقاء منزلت اجتماعی چنین پدیده ای رواج دارد. نکته دوم اینکه گزارش سالانه انجمن بینالمللی جراحی پلاستیک (ISAPS) که ژوئن ۲۰۱۷ منتشر شده، گویای آن است که آمریکایی ها به همراه برزیلی ها، ژاپنی ها، ایتالیایی ها و مکزیکی ها صدرنشینان عمل های جراحی زیبایی هستند، این کشورها رتبه های اول تا پنجم عملهای جراحی زیبایی در سال ۲۰۱۶را به خود اختصاص داده اند و سپس کشورهای روسیه، هند، ترکیه، آلمان و فرانسه در رتبههای ششم تا دهم و اما ایرانی ها در رتبه بیستم قرار دارند. اما مطابق این گزارش محبوبترین عملهای جراحی زیبایی جهان شامل « افزایش حجم / پروتز پستان (۱۵/۸ درصد کل جراحیهای زیبایی)، لیپوساکشن (۱۴ درصد کل جراحیهای زیبایی)، جراحی پلک (۱۲/۹ درصد کل جراحیهای زیبایی(، رینوپلاستی (۷/۶درصد کل جراحیهای زیبایی) و ابدومینوپلاستی (۷/۴درصد کل جراحیهای زیبایی)است.»
شبیه شدن به «سوپرمن» و «مایکل جکسون»
اما اگر بخواهیم از عجیب ترین عمل های زیبایی جهان بگوییم باید به سراغ نمونه های واقعی برویم. مثلاً یک دختر ۱۹ ساله ژاپنی عاشق شخصیت های کارتونی و چشمهای درشت آنها شده و با انجام عمل های متعدد زیبایی خود را به آن شبیه کرده است. «چاوز» هم که اصالتا فیلیپینی است. ۱۸ سال زیر تیغ رفته و ۲۳ عمل جراحی انجام داده تا ظاهرش شبیه «سوپرمن» شود و حالا دقیقا به این «ابرقهرمان» تخیلی شبیه شده است.
حتی فردی به نام «لوئیس» حدود ۳۰هزار دلار خرج کرده تا خودش را شبیه «اِلف ها» کند. «اِلف ها» در فیلم سینمایی «ارباب حلقهها» موجودات افسانهای بودند که موهای بلند سفید با گوشها و صورت های کشیده داشتند و «لوئیس» مواد شیمیایی وارد بدن خودش کرده تا موهایش به صورت سفید رشد کنند. در سال ۱۹۹۲ زنی به نام «میکی جی» پس از انجام چندین عمل زیبایی خودش را شبیه مایکل جکسون کرده است.
در ایران هم مدتهاست که جراحی زیبایی برای شبیه شدن به سلبریتی ها باب شده و حالا نه فقط عمل بینی بلکه گذاشتن «چال گونه» و «دستکاری لثه» تا «لیف لب» و «تغییر رنگ چشمها» به عنوان اعمال زیبایی انجام می شود و در سنین ۱۲-۲۱سال و میان تحصیل کرده ها و افراد مرفه فراوان تر است. در گذشته تعداد کسانی که به سمت جراحی زیبایی گرایش داشتند، محدود بود اما امروزه مجموعه ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باعث شده افراد زیادی فارغ از زشتی یا زیبایی تنها به امید تغییر، دست به چنین کاری بزنند. بسیاری از مراجعه کنندگان عمل زیبایی خود را زشت می پندارند و یا راه خود را گم کرده و از زندگی ناراضی هستند بنابراین نخستین تغییری که به ذهنشان می رسد، تغییر در چهره است.
پژوهش ها حاکی از آن است که تاثیر رسانه های جمعی بر انجام جراحی هایی زیبایی ۱۲درصد و فشار اجتماعی ۴۱ درصد است. در جامعه ما، «افراد برحسب ویژگی های ظاهری شان مورد قضاوت قرار می گیرند. به همین دلیل سعی دارند تصویری مطلوب از چهره خود که جذابیت بیشتری دارد و از دیدگاه افراد جامعه، مطلوب تر است، به نمایش بگذارند. به عبارت دیگر چهره مطلوب را اساس توفیق اجتماعی می دانند و خود را آن گونه که جمع می پذیرد به نمایش می گذارند که این امر ناشی از همان فشار اجتماعی است. از سوی دیگر در جامعه ایران که یک جامعه طبقاتی است افراد سعی دارند با جراحی زیبایی و آرایش و مد خود را از دیگران جدا سازند، تا هرچه بیشتر به آن طبقه ای نزدیک شوند که دارای منزلت بیشتری است.»
«وحید شالچی»، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مولفه های یاد شده را از ویژگی های جامعه در حال گذار می داند، جامعه ای که دچار سرگشتگی است. او به روزنامه رسالت می گوید: «اگرچه این پدیده در سایر کشورهای جهان هم رایج است اما ایرانی ها به علت در گذار بودن جامعه و از طرفی ارتقاء منزلت اجتماعی خویش دست به جراحی های زیبایی می زنند و اتفاقا به چهره خود نگاه «شی گونه» دارند که این از القائات جامعه سرمایه داری و فرهنگ مصرفی هم هست و از طرفی چهره درعصر مدرن یا در جامعه ای که مردمانش می خواهند به سبک مدرن زندگی کنند، نقطه کانونی هویت در نظر گرفته می شود و این مسائل در جامعه ای که هنوز میان سنت و مدرنیته درمانده و نمی داند به کدام سو خواهد رفت، تاثیرات نامطلوبی خواهد داشت.»
آدمهای شی گونه
او بر این باور است که در جهان مدرن، «آدمها به یک کالا تبدیل می شوند، زیرا یکی از ویژگیهای دنیای مدرن این است که آدمها برای اثبات خود باید دست به اصلاح ظاهری بزنند و این ها از نشانه های خوداثبات گری لحظه ای و کالایی شدن است. فرد بعد از مدتی به شی تبدیل می شود، یعنی ریزترین عنصر یک جامعه که به هیچ کجا وابسته نبوده و معلق در فضاست و به هر سویی می رود. ما جامعه ای در حال گذار هستیم و این اتفاقات منشاء گذار است.»
جامعه ای که از یک سوء ارزش های سنتی اش را به طور کامل از دست نداده و از طرف دیگر، ارزش ها و هنجارهای یک جامعه مدرن و پسامدرن را نتوانسته به طور کامل بپذیرد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه همین حال و روز را دارند.
شالچی تاکید می کند: «جراحی دیگر به یک صنعت تبدیل شده و بر نوعی بازار دلالت دارد، بـازاری کـه در آن پزشکان زیبایی فعالیت کرده و کسب سود می کنند، آن هم در ایرانی که افراد همانند یک ساختمان قدیمی خود را ویران می سازند، این جریان ابتدا با هدف جراحی ترمیمی و برگرداندن شکل و عملکرد طبیعـی چهره آغاز شده اما با گذر زمان با هدف تغییر کلی چهره تداوم یافته است. در انجـام دادن جراحـی زیبـایی هـم عاملیت فردی و هم عاملیت اجتماع که افراد را وادار به پذیرش ملاکهای اجتماعی زیبـایی می کنند، مهم هستند.»
اما آیا اگر این دوره گذار سپری شود، آنگاه اصالت چهره هاست که حرف اول را می زند؟ شالچی پاسخ می دهد: «شاید این اتفاق بیفتد و شاید هم چنین نباشد.» به اعتقاد این جامعه شناس، مسئله جراحی زیبایی یک پایه روانشناسی و یک پایه جامعه شناسی هم دارد. پایه روانشناسی آن به اختلالی بازمی گردد که ما به آن «خود بد ریخت پنداری» و «خود زشت انگاری» می گوییم. معمولا افرادی که در جراحی های زیبایی افراط می کنند، کسانی هستند که با بدن خود مشکل دارند و به اختلال «خود زشت انگاری» مبتلا هستند. این افراد به خود لقب های ناشایست می دهند از کوتاهی قد، رنگ مو، رنگ چشم و بلندی دماغ و قوز آن شکوه میکنند. پایه جامعه شناسی آن مربوط به مد است. مدهای اجتماعی؛ تب های اجتماعی ایجاد می کند. تب اجتماعی به فرد فشار اجتماعی می آورد، امروزه اغلب افراد بینی هایشان را عمل می کنند و انگار از شدت شباهت، قالب زده شده اند و اگر کسی دماغش بزرگ باشد و روی آن قوز داشته باشد، مورد تمسخر دیگران قرار می گیرد و این فردهم به ناچار به سمت همین جراحی های زیبایی گرایش پیدا می کند.
زیبایی چهره؛ متاعی گران قیمت؟
شالچی تاکید می کند: «بخش دیگر این ماجرا به قاعده عرضه و تقاضا مربوط است. این روزها افراد به جای اینکه به روح و روان، اندیشه و جوانمردی و دانش توجه داشته باشند به ظاهر معطوف هستند. هرچه فرد در ظاهر بهتر باشد، خریدار بیشتری دارد و به اصطلاح متاعی گران قیمت تری است. دلیل دیگر آن هم به جراحان مربوط است. جراحان زیبایی به این مسئله دامن می زنند و برای کسب درآمد بیشتر روی چهره فرد، عیب و ایراد می گذراند و اینجاست که فرد یا افراد در «لوپ معیوب» گرفتار می شوند. این امر سبب می شود فرد در عوالم دیگری سیر کرده و مدام به دنبال جراحی زیبایی از چشم گربه ای تا گوش الاغی و غیره باشد. اما مشکل هویتی، مشکل بزرگی است و معمولا افراد کم هویت تر به این سمت کشیده می شوند. بی تردید در گذار بودن این جامعه هم به شکل گیری تمامی این مولفه ها انجامیده است.»
اما «سعید معیدفر» از پژوهشگران مسائل اجتماعی، جراحی زیبایی را با حاکمیت نظام سرمایه داری مرتبط دانسته و آن را تحت عنوان سبک زندگی مطرح می سازد. او به رسالت می گوید: «امروز در دنیایی به سرمی بریم که نظام سرمایه داری حکم فرمایی می کند و آن طور که صاحبان اندیشه نظیر «وبلن» عنوان می کنند، در گذشته، افراد تشخص شان بیشتر به پایگاه اقتصادی- اجتماعی شان بود و صاحب ملک و ثروت بودند، معمولا از این طریق تشخص می جستند ولی دنیای امروز که دنیای تولید انبوه است، دائم تلاش می شود تا افراد بتوانند بیشتر مصرف بکنند و مصرف شان هم از نوع تزایدی باشد، به همین دلیل هم رسانه ها و هم اقتصاد سینما و یا اقتصاد هنر به کمک می آیند، به این معنا که افراد را تشویق می کنند به اینکه با الگوهای خاصی خودشان را تطبیق بدهند و از این راه برای خودشان تشخص پیدا کنند. در واقع افراد ممکن است، تمکن مالی آنچنانی داشته باشند اما دارای تمکن و موقعیت اجتماعی نبوده و به پایگاه اجتماعی خاصی متعلق نباشند به همین دلیل سعی می کنند که با این نوع سبک زندگی یعنی جراحی زیبایی و تغییر چهره و مصرف تزایدی، تشخص پیدا کنند و یا بتوانند به دیگران موقعیت خودشان را نشان بدهند.»
او در ادامه می افزاید: «امروزه مهم نیست که افراد چقدر اموال و دارایی دارند، مهم این است که چه جراحی زیبایی انجام داده و شبیه کدام هنرپیشه هستند. مضاف بر اینکه بحث تقلید از سلبریتی ها هم مطرح است. حال آنکه در گذشته، کسانی در میان جوانان و افراد دارای مرجعیت بودند که دارای موقعیت فکری و علمی بوده و یا افراد موفق و مورد وثوقی بودند، اما امروزه وارد دنیایی شدیم که ازهمان نهضت سبک زندگی غیر اصیل و مصرف تزایدی تبعیت می کنند و افراد عمدتا به مرجعیت سلبریتی ها بازگشتند. طبعا هنرپیشه های سینما هستند که موقعیت های بالایی را نزد نسل های جدید دارند و یا کسانی که در حوزه های ورزشی به ویژه فوتبال و سایر رشته های ورزشی دارای موقعیت هستند، این ها در نظر عامه مردم به الگو تبدیل شده اند. ما هرچه جلوتر آمدیم برخی از معیارهای پیشین دچار تنزل مرتبه شده و موقعیت های دیگری جایگزین آن شده است.»
این جامعه شناس با اشاره به نظریه کالایی شدن آدمها، به ریشه اصلی این تحولات که نظام سرمایه داری است، تاکید داشته و اذعان می کند: « این نظام برای مصرف انبوه و بیش از حد کالاها چنین تغییراتی در سبک زندگی، مشی آدمها و گروه های مرجع ایجاد کرده است، طبعا افراط در جراحی زیبایی هم آدمی را به شی بدل می کند. بنابراین مردمی که تحت تاثیر این فرآیندها قرار می گیرند، گناهی ندارند، به آنها الگوهای بدی همچون سلبریتی ها معرفی شده و این سلبریتی ها هم تابع مصرف انبوده و خدای جراحی های زیبایی هستند.»
او برخلاف «شالچی» تب جراحی زیبایی را ناشی از در گذار بودن جامعه نمی داند و معتقد است: نظام سرمایه داری در حال تثبیت شدن است و اتفاقا کسانی که سبک زندگی خود را براساس تفکر نظام سرمایه داری بنا گذاشته؛ ممکن است در میان مردم، پیروان بسیاری داشته باشد. تفکر این ها حتی در لایه های پیدا و پنهان جامعه نفوذ کرده است. مارکسیسم یکی از ایده های اصلی اش جنگ با نظام سرمایه داری بود اما مارکسیسم به تسخیر نظام سرمایه داری درآمد و یا بسیاری از ایسم های جدید روزی به جنگ نظام سرمایه داری پرداختند ولی امروز خودشان در آن استحاله شده اند و به همان مسیر می روند و این تفکر آنقدر قدرت و استحکام دارد که بعید است، منزوی شود و تا این جریان ادامه داشته باشد، ظاهر آدمها از باطن شان مهمتر است و این ارتباطی با در گذار بودن جامعه ندارد.»
جراحی زیبایی باعث پایه ریزی انتظارات غیر واقعی افراد و مخدوش شدن حقایق در مورد ماهیت واقعی آنها میشود. بدن یا چهره به عنوان شیء قابل سرمایه گذاری فردی و اجتمـاعی، متاثر از اخلاق مصرفی، جایگزین گفتمان روح شده و سرمایه جسمانی می تواند مانند دیگر سرمایه ها، براساس طبقه اجتماعی تغییر کند. از سوی دیگر بهرهمندی هرچه بیشتر از استانداردهای زیبـایی می تواند به کسب موقعیت های بهتر کمک نماید اما هر جراحی می تواند عوارض خاص خودش را هم داشته باشد.
«علی بیژنی»، رئیس انجمن جراحان زیبایی به رسالتمی گوید: «انجام هر عمل جراحی احتمال دارد با عارضه ای همراه باشد اما اصل تبلیغات و تغییرات سبک زندگی، آدمها را مجاب کرده تا حتی در موارد غیرضروری هم تن به جراحی بدهند و اغلب درخواست برای جراحیهای فک و صورت، تزریقها، جراحیهای لیفت و لایپوساکشن بالاست. همچنین گاهی افرادی مراجعه می کنند که می خواهند گوشهایشان را الاغی و چشمهایشان را گربهای کنند اما امکان ندارد یک متخصص جراحی پلاستیک چنین اعمالی را انجام دهد زیرا درشان جراح نیست. این جراحیهای غیرمتعارف در همه جای دنیا رایج است اما در کشور ما چنین نیست.»
او در ادامه می افزاید: «بعضی ها متعلق به طبقات متوسط و پایین جامعه هستند و هزینه جراحی را با هزار زحمت فراهم می کنند تا بتوانند به مسئله نارضایتی از چهره و اختلال بدشکل پنداری خاتمه داده و به نوعی خودشان را کمتر از طبقات بالای جامعه نبینند که در این میان تاثیر تبلیغات رسانه ای را هم نباید نادیده گرفت. از سوی دیگر گاه افراد ترس نگران کننده ای از ظاهر خود داشته و نسبت به تغییر ظاهر خویش، تمایل شدیدی پیدا می کنند اما نباید فراموش کرد که گرایش به جراحی زیبایی به مد هم تبدیل شده و به نوعی جایگاه اجتماعی به حساب می آید.»
گفته می شود، مسئله اصلی متقاضیان جراحی زیبایی، تغییر فیزیکی نیست بلکه تغییر تصوری است که آنها از خویشتن در ذهن خود ایجاد نموده اند. جراحی زیبایی هم میل به هم رنگی با دیگران را ارضا کرده و هم میل به جدایی و ممتاز بودن از دیگران را برآورده می سازد به همین علت است که گفته می شود۴۰ درصد عمل های زیبایی در ایران غیرضروری هستند.
در همین رابطه «عبدالجلیل کلانتر هرمزی»، جراح پلاستیک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به رسالت می گوید: «شاید این امر تا حدودی درست باشد. البته تعیین دقیق آمارش را نمی توان با خط کش و معیار مشخصی اندازه گیری کرد ولی می توان گفت تعداد قابل توجهی از افراد اگر عمل زیبایی را انجام ندهند، اتفاقی برای آنان رخ نمی دهد اما به دلیل تجددطلبی و میل به زیبایی بیشتر، به این امر گرایش پیدا می کنند و برخی افراد حتی در موارد غیرضروری هم سعی در انجام آن دارند.»
او بر این امر اذعان می کند که افراد ممکن است برای شبیه شدن به هنرپیشه های داخلی متقاضی باشند اما هیچ کس برای شبیه شدن به شخصیت های هالیوودی تقاضایی نداشته، از طرفی اگر تقاضایی هم در این رابطه وجود داشته باشد، یک جراح زیبایی حرفه ای اینگونه عمل نخواهد کرد زیرا هر شخص با شخص دیگر متفاوت است و شبیه سازی یک فرد با فرد دیگر تقریبا غیرممکن است، مگر اینکه تمام وجوه بدنی فرد منطبق با آن شخص موردنظر باشد که تقریبا چنین چیزی محال است. در زمینه اعمال زیبایی گوش الاغی، چشم گربه ای و گوش سلطانی هم تقاضا محدود بوده و کم رنگ شده است.
منبع: روزنامه رسالت: مرضیه صاحبی
به نقل از عطنا
نظر شما :